ی روز خونم خیلی کثیف و نامرتب بود
یهو دختر خالم زنگ زد ک دارم میام اونجا تا نیم ساعت دیگ
منم شرایط تمیز کردنو نداشتم
شوهرم سوپر مارکت داشت و مغازش سر راه خونمون بود
ب شوهرم پیام دادم فاطمه اومد مغازه بگو خونه نیست رفته بیرون ی وقت نگی خونستا منم بهش گفتم میخام برم بیرون
😑😑😑😑😑😑نگو این پیامو ب خود دختر خالم ینی فاطمه فرستادم 😂😂😂😂😂😂😂