بچم کوچیکه ۷ماهش گریه میکردشوهرم بغلش کنه شوهرم داشت شام میخوردسرش توگوشیش بودگفتم بچه داره گریه میکنه شامتوخوردی پاشوبچه روبگیرتورومیخوادپلاستیک کنارش بود پرت کرد طرف من بچه روپام بود شیشه توپلاستیک بودخوردتو پابچه گریه کرد منم دادزدم چراپرت کردی شیشه توش بودپابچم دردگرفت بچه جیغ میزداومدبچه روگرفت ازمن کلی کتکم زدجلوبچه منم فوش دادم اونم فوش دادب خودم وخونوادم چرابچه اوردی منن گفتم تو نمیتونی خودتوکنترل کنی ب من میگی خیلی بچم ترسید فردا میخوام برم خونه بابام دیگ نمیخوام اینجاباشم میخوام ازش جدابشم اون هفته خیلی کتکم زد بچم فقط اشک میریخت