اگر یه موقعیت کاری خیلی خوب پیش بیاد و بچه داشته باشید

رویای_او

عضویت: 1398/06/24

تعداد پست: 73686

من باشم قطعا قبول میکنم. بچه ۶ ساله هم مثل نوزاد نیاز به تر و خشک کردن شبانه روزی نداره.

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

1403/06/21

|

02:02

ابر_و_بارون

عضویت: 1402/03/12

تعداد پست: 3868

من بودم به بچم بیشتر اهمیت میدادم

1403/06/21

|

02:02

sarapom

عضویت: 1403/06/19

تعداد پست: 36

عزیزم مهم ترین چیز الان پیشرفته

چیزی که باعث میشه پیشرفت کنی و حتما قبول کن

1403/06/21

|

02:03

مدیر استارتر

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 10620

پرستار بگیرکارو قبول کن ولی یه تعادلی بینشون برقرار کن

کارش جوریه که ۲۴ ساعت باید درگیرش باشم

همین الان با زندگی روتین کارمندی خیلی وقت کم میارم برای بچم

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1403/06/21

|

02:04

مدیر استارتر

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 10620

با مادرت موافقم

خیلی این کارو دوست داشتم😞خیلی تلاش کردم تا تونستم موفق بشم

کاش یا هیچکس رو نداشتم یا یه نفر حمایتم میکرد

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1403/06/21

|

02:05

زهرا616

عضویت: 1394/03/15

تعداد پست: 3336

خیلی این کارو دوست داشتم😞خیلی تلاش کردم تا تونستم موفق بشمکاش یا هیچکس رو نداشتم یا یه نفر حمایتم م ...

مادرت بچه رو نگه میداره؟

1403/06/21

|

02:06

مدیر استارتر

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 10620

من باشم قطعا قبول میکنم. بچه ۶ ساله هم مثل نوزاد نیاز به تر و خشک کردن شبانه روزی نداره.

خودم و بچم تنها میشیم

و من شغل دولتی ام رو از دست میدم

این شغل هم خیلی زحمت داره اما می ارزه

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1403/06/21

|

02:06

parvan۱۷

عضویت: 1402/03/27

تعداد پست: 2069

اگه طلاق گرفتی، و میتونی بچه رو به مادرت بسپاری برو

باید درآمد داشته باشی

1403/06/21

|

02:07

مدیر استارتر

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 10620

مادرت بچه رو نگه میداره؟

برای این شغل دیگه نمیتونم پیش خانوادم زندگی کنم

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1403/06/21

|

02:07

مدیر استارتر

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 10620

اگه طلاق گرفتی، و میتونی بچه رو به مادرت بسپاری بروباید درآمد داشته باشی

فقط میتونم پرستار بگیرم یا کلاس های مختلف بذارم

البته بزرگ تر بشه میتونم با خودم ببرمش محل کار

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1403/06/21

|

02:08

رویای_او

عضویت: 1398/06/24

تعداد پست: 73686

خودم و بچم تنها میشیمو من شغل دولتی ام رو از دست میدماین شغل هم خیلی زحمت داره اما می ارزه

من انجام میدم به دو دلیل

اول اینکه اهل کار دولتی نیستم. به نظرم تو شغل دولتی اونجور که باید آدم نمیتونه از پتانسیل و تواناییاش استفاده کنه. یه سری کارای روتین رو سالها باید انجام بدی.

دلیل دوم خیلی ریسک پذیرم و هرچیزی رو برای داشتن آینده بهتر میپذیرم‌

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

1403/06/21

|

02:08

2 نفر لایک کرده اند ...

زهرا616

عضویت: 1394/03/15

تعداد پست: 3336

برای این شغل دیگه نمیتونم پیش خانوادم زندگی کنم

یعنی برای بچه ت باید پرستار بگیری ؟اگر آره به نظر من نکن این کار رو بچه ت از همه چی مهمتره هم به تو احتیاج داره و هم اینکه چطور میتونی به پرستار اعتماد کنی و تربیت بچه ت رو بر عهده ی پرستارش بذاری

1403/06/21

|

02:12