سلام
نمیدونم چی باید بگم اینجا
دوس دارم باهام حرف بزنید شاید یکم آروم بشم
من 3ساله پدر و مادرمو از دست دادم
عین 3سالشو با خانواده پدرم زندگی کردم
خیلی حرف زور شنیدم کتک خوردم هرچی که بوده و گذشته دیگه مهم نیست
از3شب پیش من خواب ندارم همش استرس دارم حالم یه طوریه انقدر اسرار و تکرار کردن تا من با پسر عمه ام عقد کردم
گول حرف زنعمو مو خوردم گفت بعدش ازاد تر میشی میذارن بری سرکار میذارن درستو بخونی برات ماشین میگیرن الان نمیدونم چمه کاش نیاد اینجا نمی تونم نگاش کنم دلم بابامو میخواد کاش منم مرده بودم این داغ خیلی سنگینه خدا
