منم گریه ام گرفت پاشدم رفتم خونه خودم داشتم گریه میکردم شوهرم اومد گفت چی شده منم بهش گفتم اونم رفته به خواهرش گفته آرایش کردن کسی ربطی به تو نداره حرف دهنتو بفهم دیگه شب خوابیدم صبح پاشدم رفتم اونجا سلام دادم بزرگه جواب داد ولی اون نه منم ناراحت شدم دوسه ساعت بعدش مهمون اومد منم چای بردم برا همه تعارف کردم ولی برا اون نه