خواهرشوهر من فصل هر چی که باشه میره نوع محلی و مرغویش رو تهیه میکنه. ازگردو تا رب گوجه تا رب انار
گوشت می گیره بسته بندی میکنه فریز میکنه
سبزی می خره پاک میکنه بخارپز میکنه بسته بندی میکنه فریز میکنه
وقتی برادرزاده اش به دنیا اومد ، یک ماه و نیم تمام شوهر و بچه اش رو رها کرد تو شهرستان خودش اومد تهران پرستاری از زائو و بچه
هر بار موقع اثاث کشی میاد تهران کمک
از پذیرایی هاش نگم و از غذاهایی می پزه
اگه فکر میکنید این خواهرشوهر استثنایی خواهرشوهر منه اشتباه میکنید! این خواهر شوهری که توصیف کردم خواهرشوهر جاریمه!
در مقابل جاریم هم خیلی کارا براش میکنه
وقتی خواهرشوهرم میاد خونه اش همه اش واسش پیتزا سفارش میده با اینکه می دونه فست فودی نیست
هر مناسبتی که باشه جاری عزیزم به خواهرشوهرم میگه کادوت محفوظه ولی کادو تا ابد محفوظ می مونه !
خواهرشوهرم بیاد تهران بیش تر از دو روز بمونه جاریم بچه اش رو برمیداره میره خونه مادرش!
جاری مهربونم همه اش منتظر فرصته تا خواهرشوهرش رو تو جمع سکه یه پول کنه!
و اینجوری براش جبران میکنه.
منم اسکول طوری دور وایسادم دارم این عشق یمطرفه رو تماشا میکنم! انگار اصلا وجود ندارم