رفتیم بیرون البته همیشه میرم بیرون قبلا تو مجردیام بیشتر میرفتم و کلا بازاری بودم و مغازه داشتیم تو نمایشگاه هم میرفتیم یعنی ادم دیدم از قبل و بی جنبه نیستم تو مجردیامم اصلا سبک نبودم و با اونی ک میخواستم حرف میزدم اونیم ک نمیخواستم رد میکردم دو ساله ازدواج کردم همسرم بعضی وقتا میزنه بد میزنه از طرفیم بهترین گزینه ازدواجیم همین بود ک خانواده راضی بودن بهتر بود ولی مامانم راضی نبود از وقتی ازدواج کردم همش مشکل پشت مشکل ن پشتمو گرفته همه جور حرفیم بارم کردن خودشو باباش...حالا این ب کنار تو این دو سال پیشنهاد داشتم ولی نادیده میگیرم ولی امشب ک رفتیم بیرون ی اسنپ گرفتم برگشتم خونه دیدم پیام گذاشته بعد ده دیقه ک کاری داشتی بم زنگ بزن میام دنبالت... شاید حرفش معمولی بود ولی من دلم لرزید شوهرم همیشه ن پیام میده ن زنگ میزنه بعضی وقتا پیام میدن یا زنگش میزنم میگه نزن وقتمو میگیری با اینکه کار خاصی نداره حقیقتش خیلی موقعیت بدیه ... ولی واقعا از مجردا اینو میخوام ک ببین خواهرم خونوادت بدن اوکی تحمل کن ولی ب کسی الکی بله نگو ک مثل من گیر کنی من خانوادم خیلی بد بودن از هر نظر بچه طلاقم ...علکی بله نگید ک ی عمر اسیر میشید ... من بازاری بودم همه جور ادم دیدم نباید اینطور ازدواج میکردم همسرم ب موقعش خوبه ولی نسبت ب من ن چ تحصیل چ فکر چ قیافه یا حتی فرهنگ کاش راه برگشتی بود!!!!!!
خیانت نکن ، همین
جداشو یا نمی‌دونم تلافی و اینا اما فکر خیانت هم نکن
مگ حلقه دستت نبود؟
خانمی که بازاری بودی یعنی مستقلی درآمد داری؟
بچه چطور داری؟
گلم خدای نکرده خیانت نکنی دودش تو چشم خودت میره به نظرم با شوهرت حرف بزن دیدی کارساز نیست با بزرگ ترش به غیر پدرشوهرت صحبت کن مشاوره برو نشد حتمی اگر میتونی ازش جدا شو
عزیزم… تحت هیچ شرایطی به عزت و شرف و نجابتت اجازه نده که تحت تاثیر یه همچین پیامی که حتی نمیدونی طرفت کیه قرار بگیره، اونجور که تعریف کردی ماشالله عاقل و دنیا دیده ای و عزت نفس ازت میبارید،،، لطفا قوی باش و تمرکزت بزار رو تغییر همسر و زندگیت❤️ اگر خیلی تلاش کردی نتیجه نگرفتی تمرکزت بزار برای مستقل شدن و ایستادن روی پاهای توانمند خودت 🤍 خواهرانه بهت میگم اون بیرون پر از گرگه که نشستن خانومهایی که شرایط مشابه تورو دارن بِدَرن بی رحم و بی انصاف! قوی باش عزیزم🤍❤️👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
ن اصلا عزیزم این کارو نمیکنم حواسم هست
اهل خیانت نیستم ولی واقعا من قبلن خیلی چشم ودل سیر بودم با اینکه بابا یا مامانیو نداشتم بم محبت کنه بابا ک کلا نداشتم الان شوهرم هست ولی زیاد حرف خوب نمیزنه همش میزنه تو ذوقم و ارزشمو پایین میاره مث ی حس عقده س خیلی بده
داشتم عزیزم چون پدر نداشتبم و حضانت با مامانم بود دیگه کمک مامانم بودیم الان ی پسر ۱۱ماهه دارم با شوهرم خیلی حرف میزنم فایده نداره ۲/۳ ماه اول فقط خوب بود بعدش هیچ بزرگتر چی بگم این ب حرف هیچکی گوش نمیده میگه همینی ک هست اگه میشد جدا میشدم ولی نمیشه چون کسیو ندارم پشتم باشه برم پیشش همه عوضین
واقعا پیامت حس خوبی رو بهم منتقل کرد عزیزم ازت ممنونم من همیشه سرشار از انرژی و عزت نفس بودم ولی متاسفانه ازدواج کردم اینقدی دست کم گرفتن منو نادیده گرفتن پشتم و جلو روم بد گفتن ک الان هیچ اعتماد ب نفسی ندارم و تو خالیم... دارم رو خودم کار میکنم چرخ خریدم میخوام سرگرم شم ک حداقل بی توجه باشم ب بقیه... بدیه زندگی من اینجاست ک با خانواده شوهر ک جاری هم باشونه زندگی میکنم و این زندگیه منو نابود کرد
هنوزم مطمئنم که میتونی اعتماد به نفس از دست رفته‌ات رو برگردونی، همه‌ی ما نیاز داریم به تایید و توجه ولی تهش تنهاییم همه منتظرن زمین خوردنمون رو ببینن ، همین رو مدام با خودت تکرار کن
حتما از مشاور کمک بخواه و روی جابجایی خونه و دور شدن از اون محیط تمرکز کن گاهی میبینی مستاجری شرف داره به خونه بالایی مادرشوهر ، انشالله که تلاش هات زوود نتیجه بگیره و دلت همیشه خوش باشه🤲🏻❤️❤️
ممنون عزیزم انشالله😍 ما دقیقا تو ی اتاق با خوانواده پدرشوهرم زندگی میکنیم ی خونه ی مشترک ک دقیقا سه‌تا خانواده توش زندگی میکنن ما و خونه برادر شوهرم و پدرشوهرم کلا با بچه ها ۱۰ نفریم... انشالله ب زودی میخوایم بار کنیم یکم مشکل مالی داریم حاضر بودم هرچی دارم بفروشم برم مستاجری ولی همسرم راضی نشد ک نشد ...
