هر روز که میبنمشون ازش بیشتر تنفر پیدا میکنم
اینقد تحقیر توهین شنیدم ازشون حاضر نیستم نگاشونم
امسال فک میکردم میرم یه شهر دیگه چهره نحسشونو نمیبینم ولی به خاطر این سنجش لعنتی مجبورم پشت بمونم و 8 ماه دیگه تحملشون کنم خدا چرا ندیدی این 3 این همه زحمت کشیدم چرا ندیدی
الانم گوشیمو گرفتن و بعد کنکور تیر من اصلا بیرون نرفتم تنها تفریحم اینه برم رو پله های حیات بشینم و دوباره مجبورم درس بخونم بعد 3 سال درس خوندن هیچ استراحتی نکردم مجبور شدم ده مرحله تحقیر بشم خدایاا چرا اینقد بلا سرم میاری
اجازه ندارم هیچ جا برم حتی خونه خالمم
مدام مامانم بم میگه تو یه خراب درس نخونی
کاشکی تو پرورشگاه بودم تا خونه حداقل ارامش اعصاب داشتم
الان تروبه خدا نیان بگین قدر بدون و ناشکر نباش منمو سلامتی که اونم ندارم میخوام بمیرم که خدام منو نمیکشه