سره همچی
همش سرم داد میکشن هعی خودتو بزن به اون راه که بهت خوشیگذره عصبی شدم
بعد مامانم هعی مقگه په چرا اعتماد به نفس نداری من ریدم تو اعتماد به نفسی که بخواد ابنجوری بدست بیاد تا یه چی میشه گیر میدن
همیشه این بچه یزرگا تو همچی بد شانسن تو همچیااا
هعی اخماشونو میریزن به هم
منه عنو بگو برای اینکه خسته نشن اومدنی خودمو کشتم خونرو برق انداختم
خاکبرسرم کنن دیگه دستم بشکنه کمکی چیزی بهشون کنم