بچه ها من خواهرم با یکی یک سال پیش اشنا شده از طریق چت انلاین و اینا خواهرم دیوونه وار عاشقشه ولی طرف لاشیه به خاطر پسره هفت ماه کات کردن بعد دوباره برگشته خواهر منم چون دوستش داشته قبول کرده بیاین بقیشو بگم
خب
بعد پسره از شهر خودمون نیست تهرانیه یکبار فقط اومده شهرمون تا ببینتش پدر و مادرمم خبر ندارن فقط من و دوستش میدونیم از وقتی که دوباره باهاش اشتی کرده همش شبا گریه میکنه حالش خیلی بده
وقتی رفتم با خواهرم بیرون بهش زنگ زد و اینا دعواشون شد داد میزد گریه میکرد من نمیدونستم چیکار کنم خیلی ناراحتم وقتی اینجور میبینمش میگه میخوام قرص ارامبخش بخورم میگم نه اینا چیه میگی دو روزه نخوابیده
من نمیدونم چیکار کنم به پدر و مادرم بگم یا نگم شاید رابطه شو تموم کنه بهتر بشه؟
بنظرم خواهرتو راضی کن از پسره دل بکنه رابطه ای که تموم شده برگرده فقط آسیب میزنه اگه پسره اهمیت میداد و دوستش داشت همون اول کات نمیشد اینکه بعد ۷ ماه یاد خواهرت افتاده معلومه رفته دوراشو زده دیده هیشکی اندازه خواهرت بهش بها نمیده دوباره اومده سمت خواهرت
مادر پسره هم خبر داره پسر و مادر به هم رفتن خواهرم پیام داده چرا جواب پیامامو زنگ ها مو نمیدی میگه رفتم مسافرت بعد از اونور مادرش پیام داده سرش شلوغه درگیر تولد دختر عمه شه
اصلا راضی نمیشه کات کنه خیلی دوستش داره
چرا خب مشکلش چیه که هرشب گریه میکنه و ناراحته؟
برای پسره قرار بود بیاد شهر ما ببینتش هی بهونه میاره پول رو قرار بوده فلان روز بریزن برام نریختنو اینا ولی یه چیزایی هم بینشون هست بهم نمیگه
من قبلا با خواهرم زیاد صمیمی نبودم ولی جدیدا باهام حرف میزنه میخنده دوست دارم ولی میترسم به پدر و مادرم بگم ...دیگه باهام حرف نزنه
چرا خب مشکلش چیه که هرشب گریه میکنه و ناراحته؟
خودمم نمیدونم فقط میدونم بخاطر پسره است شبیه دیوونه ها شده هی میخنده گریه میکنه خیلی ناراحتم وقتی میبینم شبا انقدر گریه میکنه تا خوابش ببره دو روزه نخوابیده بابامم تا حدودی فهمیده میگه چیشده چرا انقدر تو خودتی و اینا اصلا بیرون نمیاد افسردگی گرفته نمیدونم چیکار کنم به حرفمم گوش نمیده
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
