من خسته ام نمیدونم از چی از شغلم از خونواده خودم از خونواده شوهرم شوهرم اومده محل کارم دنبالم خودش و دوتا بچه هام و دوتا بچه های خواهر شوهرمو مادرشوهر مو اورده،مگه من مسئول سررفتن حوصله بچه های خواهرشوهرمم؟؟ما همیشه باید دسترس خانوم(مادرشوهرم)باشیم ولی احتراماش برا دختر و دوماد و نوه هاشه!!!تو ماشین خودمون همیشه پسرم باید بایسته کل مسیرو تا اونا بشینن،هرچی به شوهرم میگم تایید میکنه ولی باز کار خودشو میکنه الان من خسته ام ولی میخاد مامانشو ببره فلان جا.....
در کرب و بلا بی طرفان بی شرفانند تاریخ همین است یزیدی و حسینی
بگو مامان جان من خسته ام بعد از کار حوصله بچه های خودمم ندارم بعدم اینکه پسرم یه کم ناراحت میشه از حرفی که در مورد ماشین میزنن لطفا شما تذکر بدین و اینکه بچه ها رو نیارید شلوغ میشه ماشین.و بچمم مجبوره بایسته
وای دختر همش طلبکاران اگه اینارو بگم کولی میشن ،الان یه جا وایساده یه چی بخره مادرشوهر میگه چکار میک ...
چقدر حرصم گرفت از دست زنیکه.همین الان بگو مامان جان همینه بعد از کارم ما معمولا دنبال خرید و ...سما میاید خسته میشید اذیت میشید ماهم که نمیتونیم کارامونو عقب بندازیم.بگو باشه؟بدرک بذار ناراحت بسه