2777
2789

دمپایی و‌پرت کردم قشنگ خورد ب پیشونیش دوباره اومد خودشو پرت کرد روم صد کیلوئه .منم داشتم خفه میشدم با دمپایی رو فرشیم انقد زدم تو سرش تا ولم کرد بعدم با یه حرکت موهاشو گرفتم دور اتاق چرخوندم و به پنجره ی باز اتاقم خیر شدم..دگ تصمیم نهایی و گرفتم.با توجه به تاپیک قبلی

اینم خلاص میشد راحت میشدم

پس چرخوندمش و هی با ناخنای مصنوعیش چنگ میزد بهم ولی من قوی تر ازینا بودم که درد چنگاشو  بفهمم یه لحظه ولش کردم .رفتم رو تختم و چارچنگولی پریدم سرش و موهاشو گرفتم و چرخوندمو پرتش کردم از پنجره بیرون

مرد

فان.بود#  

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

کاری که دلم میخاد با همه بکنم : 

مثل شیشه باش هر کی شکستت ببرش ___ یـܘ ܝ‌وܝ̇‌ ܣـܩـࡅ߳ـوܝ̇ߺـو ܩیܦ̇ܝ‌وܢܚ݅ܩܢ ܢܚ݅یܝ‌ܭߊ‌ܭߊ‌ئو ܩیـܟܿܝ‌ܩ:)من عجیب نیستم من یه نسخه محدودم🤍 ߊ‌ࡅ߭ܧܥ‌‌ ࡅ߳ࡐ‌ ܥܼܥ̇‌‌ߊ‌ܢ̣ܨ ࡐ‌ߊ‌ܢܚܩܢ ܭܘ ܝ݆ߺܝ‌ࡅ߳ߺߺܙ ࡅ߳ࡐ‌ ܩࡅ࡙ܢܚ݅ܘ حࡐ‌ߊ‌ܢܚܩܢ ܢ̣ܣࡅ߳ߺߺܙ ܩࡍ߭ ܢܚ݅ܥ‌‌ܩܢ ܥ‌‌ܝ‌ܭَࡅ࡙ܝ‌ ࡅ߳ߊ‌ࡅ݅ߺࡅ࡙ܝ‌ࡅ߳ߺߺܙ ܝ‌ࡐ‌ ܧܠܢ̣ܩܢ ࡅ߭ܩࡅ࡙ܢܚ݅ܘ ܭࡅ߭ܥ‌‌ ߊ‌ࡎܠߊ ߊ‌ܝ̇‌ࡅ߳ߺߺܙ ܥ‌‌ܠܙ ࡅ࡙ܘ ܩܫ̇ܝ‌ࡐ‌ܝ‌ ܢ̣ܨ ܭܠܘ ࡅ߭ܭَߊ‌ܘ ܧܠܢ̣ܚ݅ࡍ ࡅ࡙ܘ ܥ̇‌‌ܝ‌ܘ ܢܚ݅ܥ‌‌ܘ ܢܚ݅ܥ‌‌ܘ ܩܨ ܥ‌‌ࡐ‌ࡅ߭ܨ ܩࡍ߭ ߊ‌ࡅ࡙ࡍ߭ ࡅ߭ܢ̣ࡐ‌ܥ‌‌ܩܢ ܥ‌‌ܠܙ ࡐ‌ ࡅ߳ܫ̇ࡅ࡙ࡅ࡙ܝ‌ ܝ‌ܦ̇ࡅ߳ߊ‌ܝ‌ܚ݅ࡍ ܟܿࡐ‌ܥ‌‌ܩܢ ܩࡐ‌ࡅ߭ܥ‌‌ܩܢ ࡅ߳ࡐ‌ܨ ܭߊ‌ܝ‌ܚ݅ࡍ ߊ߬ܟܿܘ ܩࡍ߭ ߊ‌ࡎܠߊ‌ً ߊ‌ࡅ࡙ࡍ߭ ܢܚ݅ܭܠܨ ࡅ߭ܢ̣ࡐ‌ܥ‌‌ܩܢ تو خودتو داری نمیدونی نداشتنت یعنی چی :)!                                                          به غم کسی اسيرم که ز من خبر ندارد 🤍 گاهی وقتا احمقانه‌ترین و دست‌نیافتنی‌ترین رویاها و ایده‌ها می‌شن نقطه پرتاب تو....

 روح مرحوم بروسلی الان می تونه با خیال راحت به استراحتش بپردازه

جانشینان بر حقش کنترل اوضاع رو به دست گرفتن

 یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨
از یکی دگ گرفتم اینبار ولی نخوردم هنوز🤣

پس تاثیر همون قبلیاس ک از من گرفتی؟؟


چقد بهت گفتم از یکی دیگه نگیر اونا بهت نمیسازننن

فقط خودم باهات میسازم گل من😜😂

چرا نمیفهمین؟کاربری دست ۲نفره خب؟ یکیشون درس میخونه یکیشون فااال میگیره 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792