شوهرم امشب یهویی تصمیم گرفت بره مراسم تکیه محله، گف پسر ۱۱ ماهه مون هم میخاد ببره، لباسای پسرم رو پوشیدم برن که حاج آقا رفت لباس مشکیش رو بپوشه دید یه گوشه ش لکه هست، زیر لب غر میزد رفت گوشه لباس رو شست و اتو کرد، منم داشتم پسرم رو آماده میکردم که بره.... رفتم جورابای بچه رو بیارم یهو دیدم صدای جیغش اومد دویدم دیدم شوهرم اتو رو روی زمین رها کرده و بچه دست زده بهش...... یهو شوهرم شروع کرد به دعوا و داد و فریاد که چرا پیرهن من نشسته بود؟؟؟ چرا این آشغالا وسطه و.......
دست بچه رو پماد زد برداشت رفت مراسم......
منم موندم خونه و تنهایی گریه میکنم واسه خودم