2777
2789

سلام به روی ماه تک تکتون، غروبِ شهریوریتون بخیر باشه🤍✨️

حالتون چطوره؟

حقیقتا دیروز ، پارتنرم بعد از یک هفته ، از پیش پدر و مادرشون به شهرِ محل زندگیِ من برگشتن و شب قبل با من هماهنگ کرده بودند که اگر تاخیر نداشته باشن، فلان ساعت فرودگاه هستن .

من هم که مثل همیشه به جزئیات توجه نکرده بودم ، متوجه منظور ایشون نشدم و به رغم شلوغی های برنامه ام ، از خستگی بیماریِ تازه دچار شده، گوشیم رو خاموش کردم و تا ساعت ۱۲ ظهر خوابیدم؛ جاتون خالی

شاید براتون خنده دار باشه ولی وقتی با صورت رنگ پریده و چشمای پف کرده یِ بین خواب و بیداری درب واحد رو باز کردم، با صورت یک خانوم جوان مواجه شدم که دوشادوش پارتنر عزیزم قرار گرفته بودند؛ و بله ! ایشون خواهر شوهر آینده بنده تشریف داشتند!

امیدوارم بتونید منِ هیجان زده رو تصور کنید!

یه دختر سرماخورده ی خسته ، با موهای فرفری و بلندش که زیر یه چادر گل گلی پناه گرفته بود!

باهاشون احوالپرسی کردم و دعوتشون کردم به داخل بیان


[یه توضیح کوچیکی اینجا بدم ، خواهر شوهرِ من حدودا اوایل اردیبهشت از همسر عقدیشون جدا شدن . گویا آقا بی نهایت عاشق ایشون بودن و هر شب میومدن پشت درب خونه پدریِ پارتنرم و سر خواستگاری بحث میکردن، توی عقد هم خانوم متوجه خیانتِ همسرش میشه و جدا میشن ، از پارتنرم چند سالی بزرگترن ، از نظر عقیدتی با بنده متفاوتن و به خاطر زحماتی که پارتنرم برای کار های قانونیِ این جدایی انجام دادن، وابستگی بینشون شدید تر شده.

نمیدونم من رو میشناسید یا نه ، ولی من هم توی دوران نوجوانی، توی دوران عقد جدا شدم و لازم به ذکرِ که بگم باکره هم نیستم.

با پارتنرم از خرداد آشِنا شدم و قرار بود بعد از ۶ ماه آشنایی ، اگر قضیمون جدی شد با خانوادشون در میون بذاریم( خانواده من کمابیش مطلعند) در نتیجه اقدام ایشون خارج از برنامه و بدون هماهنگی با من بوده، گویا پارتنر جان قصد داشتند هنگامی که توی فرودگاه به استقبالشون میرم من رو با این قضیه مواجه کنند که تیرشون به سنگ میخوره.]


خلاصه که بعد از سرو چای ، به پارتنر جان پیام دادم که لطفا قول و قرار بینمون رو خدشه دار نکن ( که این قول و قرار شامل عدم حضور ایشون توی خونه ی منه) ، اگر میتونی بهانه ای جور کن و خونه ی من رو ترک کن ؛ خواهرت روی چشم من جای داره ولی حضور شما توی حریم خونه آرامشم رو به هم میزنه!

ایشونم با توپ پر، کافه یِ محل کارش رو بهونه کرد و مارو تنها گذاشت.

در کمال تعجب ،همین که با خواهرشون تنها شدیم ، صداشون رو بالا بردن و یکم توهین آمیز ، کلی فرمودن که من همین برادر رو دارم ، توی مطلقه لیاقتش رو نداری و به خاطر جسمت باهاته و  کیس های در سطح تو زیادن، بیخیال برادر من شو.

منم با لبخند که نه ، ولی معمولی گفتم که بین من و برادرت رابطه ی جسمی ای برقرار نیست و فقط آشنایی قبل از ازدواجه ، اگر با این موضوع مشکلی دارید ، من همین اندک رابطه رو هم تموم میکنم، نهار خوردیم ، برادرشون اومدن سراغشون و رفتن.

من هم پیام دادم ، "هزینه هایی که بهتون بدهکار بودم رو پرداخت کردم ، متاسفانه ادامه این رابطه به نفع دو طرف نیست" و تمام.

از دیشب وسایلم رو جمع کردم و به خونه ی یکی از همکارام رفتم  گوشیم رو خاموش کردم تا چند دقیقه پیش ، که نگهبان مجتمع از طریق خاله جانم ، بهم رسوندن که، پارتنرم برای بقیه همسایه ها مزاحمت ایجاد کردن .

الان باید چیکار کنم ؟ واقعا سردرگمم




خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است...🐋💙

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اشتباهه کارت نباید با حرف اون خانوم عقب میکشیدی باید با خودش حرف بزنی حقشه بدونه

 ֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶֶָָָָָָָָָָ֢֢֢֢֢֢֢֢֢֢֢֢֢֢֢֢֢֢از یه سنی به بعد دیگه نه ظاهر مهمه،نه استوری‌ها و برنامه‌ها. اون موقع فقط آرامش، پیشرفت، و داشتن یه همراه امن و مطمئن اهمیت داره.کسی که کنارش لبخند بزنی و با خیال راحت زندگی کنی. الان برای ساختن اون آینده به خودت بیشتر فکر کن.

من در زمینه ازدواج نمی تونم راهنمایی کنم، اما؛ 

چقدر باادب و باسواد و ادبی پیام دادید و تعریف کردید و صحبت کردید و نوشتید. 👏👏

از خوندن متن تون لذت بردم. 👏👏

🙏🏻لطفاً برای شادی و آرامش روح همهٔ اموات و پدر عزیزم، هر ذکری رو که دوست داشتید، قرائت کنید...😭💔😞  #←🌸💚بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحــْــمٰنِ الرَّحِیــْـمِ💚 {وَ ذَالنـُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقـْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَیٰ فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلـَٰهَ إِلَّا أَنــْـتَ سُبــْـحَانَکَ إِنِّي کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِیْنَ (۸۷) فَاسْتَجَبــْــنَا لَهُ وَ نَجَّیــْــنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَٰلِکَ نُنـْجِی الْمُؤْمِنــِــیْنَ (۸۸)}💚🌸

خیلی رفتارت بچه گانه بوده 

باید به پارتنرت میگفتی که خواهرت اینجوری گفته یکم با سیاست باش 

بهش زنگ بزن ،بزن زیر گریه بگو خواهرت اینجوری گفته

هیچ کس به خاطر رفتاری که با من کرد عذرخواهی نکرد ، فقط منو به خاطر واکنشم سرزنش کردن :)     

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز