من بی نهایت روز قشنگی داشتم وقتی که خاله شدم چون وقتی فهمیدیم که خواهرم نمیتونه بچه دار بشه غصه هاش غصه هامون بود و به جاش اشک میریختیم
تا اینکه:
۱۵ آذر ۴۰۲
پسر خوشگلم رو بغل کردمم،حس خیلی خوبی بود حتی وقتی که اومد بغل خاله هاش و آروم شد🥺البته اخمو بود اقاپسرمون😃
راستش دروغ نداریم دوست داشتم دختر میبود که کلی روزای دخترونه باهاش میگذروندم،حسرت به دلش نمیذاشتم.ازونجایی که برادر هم ندارم پس نمیتونه ورزشگاه بره😂😂
به هر حال به نظرم زیبا ترین و قشنگ ترین حسی بود که تجربه کردم.الان من دیگه ترانه ی خالی نیستم،الان خاله ترانه ام😍❤
شماهم از خاله یا مادر شدنتون بگین یکم حالمون خوب بشه😍❤
ایشالا دامن همه سبز🌱💚😍