خیلی وقتا دلم می گیره دوست دارم خواهر و برادرم رو ببینم بغلشون کنم باهاشون حرف بزنم ولی امتحان کردم وقتی میرم سراغشون دوباره همون مسیر قبلی رو دارن تا زمانی که پول یا ضامن بخوان یا کارشون گیر باشه به من و پدر و مادرم احترام میذارن بعد از اون دوباره توهیناشون شروع میشه، مامانم بارها از دستشون گریه کرده و منم که آرومش می کنم، بابام واقعا کم آورده. مامانم میگه اگر تو نبودی از دست این دو تا بچه من دق می کردم.
وقتی می بینم خواهر برادرای همسرم چقدر باهاش خوبن چقدر هوای پدر و مادرشون رو دارن دلم برای خودم می سوزه، بهشون حسودیم میشه، چطور عاشقانه همدیگه رو بغل می کنن، ولی خواهر و برادر من فقط دنبال دعوا یا پول هستن