من جدا شدم ،با دخترم زندگی میکنم،یه همسایه داریم که خانومه همسن منه و دو تا بچه داره،یه بچه اش هم سن بچه منه،با خانومه یه مدت رفت و آمد داشتم ،اما متوجه شدم شوهر فوق العاده هولی داره،مثلا بیرون که منو میدید ،همش بهم لبخند میزد،یا میدید من داخل فروشگاه یا نونوایی هستم ،اونم میومد اونجا،یا به خانومش میگفت مثلا به فلانی زنگ بزن ،آدرس فلان چیز رو ازش بگیر، یا خانومش میگفت شوهرم گفته دوستت رو بگو بیاد امشب بریم باغ اونا
اون قسمت از زندگیم که یه بدشانسی بزرگ آوردم ،خیلی درد داشت ،خدایا به یه قسمت دیگه از زندگیم یه خوش شانسی بزرگ بده،که خیلی ذوق داشته باشه.
این قدر نگوییم باید به عقاید هم احترام بگذاریم آنچه قابل احترام است حقایق است نه عقاید...!! هیچ عقیده ای محترم ومقدس نیست زیرا میتواند ریشه در جهل وخرافه ودروغ داشته باشد...میتواند گفتمانی از داعش یا شری سازمان یافته باشد...احترام به بسیاری از عقاید میتواند توهین آشکار به شعور خودمان باشد...!
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.