من یادمه دقیقا
یه عصر پاییزی بود،یه چرت ظهرانه زده بودم و من معمولا بعد چرت ظهر مثل هاپو میشم و خیلی بی حوصله میشم
خلاصه که یه ضد آفتاب و رژ زده بودم فقط و لباسمم یه شومیز کتان یاسی بود با یه شلوار جین سورمه ای تیره
و کتونی سفید ساده و شالمم مشکی
و در بی حوصله ترین حالت ممکن لباسامو انتخاب کردم و از خونه رفتم بیرون،غافل از اینکه قراره چه بلایی سرم بیاد :)
از اون موقع ۳ سال گذشته،باورم نمیشه،حسم بهش مثل روز اوله