دقیقا یادمه سال ۹۹ بود باردار بودم و من اون موقع تو سایت هم بودم چون کم سن بودم و بی تجربه ۲۳ سالم بود ، جاریم قبل من باردار بود و بعد بچش خود به خود سقط میشه ، بعد اون من باردار میشم یه شب خونه پدر شوهرم دعوت بودیم و حال روحی جاریم هم خوب نبود یهو برگشت گفت به مادر شوهرم اره به این عروستون برسید منو میگفت اونوقت این عروستون خودش ) باردار بود یه میوه براش نمیخریدید بعد این از اول با من بد بود🙂یهو برگشت سمت من گفت میدونم همچی زیر سر توعه بچه در برابر بچه بچمو ازم گرفتید ایشالا هیچوقت خوشی بچه رو نبینی اون بچه ای که تو شکمت داره رشد میکنه رو هیچوقت نتونی بغل کنی آمین😔هممون شوکه شدیم من زدم زیر گریه دعوا شد الانم ۴ ساله قطع رابطه ایم خدا نفرین آدمای بد رو خدا رو شکر قبول نمیکنه الان دخترم ۳ سالشه یه دو قلو هم باردارم خودش دیگه باردار نشده 🙂
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.