2777
2789
عنوان

من همونم که شوهر سگم کتکم زد

364 بازدید | 12 پست

تاپیک اولم همه چیزو گفتم

شوهرم که بهم گفت غذا بپز براش نپختم فکر میکردم بازم هار میشه کتکم میزنه اما دیدم از خونه رفت بیرون منم خواستم فرار کنم گفتم ولش کن شب کجا میمونی این یه ساعت دیگه میاد. من تو اتاق به حالت قهر درو قفل کردم اومد تو خونه صدام کرد گفت غذا گرفتم بیا بخوریم منم بی محلی کردم اما تو دلم گفتم چرا داد و فریاد راه ننداخت نیومد کتکم بزنه اینقدم دلخور بودم نمیخواستم ریختشو ببینم اومد تو راهرو دید در قفله شروع کرد حرف که ببخشید من خسته بودم امروز تو بیمارستان فلان اتفاق افتاد منم داد زدم گفتم سر من باید خالی میکردی گفت ببخشید اصن من غلط کردم ولی من نبخشیدم این دفعه به هیچ وجه نمیبخشمش کلی حرف زد اما من یه جوری که انگار کرم هیچی نگفتم

گفت تو غذا نخوری منم نمیخورم و واقعا غذا نخورد تا همین الان که بیداره و داره فیلم میبینه

شما به من بگید چیکار کنم کدومشو باور کنم آدمی که یه بار کمربند سیاه و کبودم کرد یه بارم سرمو شکوند امشبم که موهامو کشید و زد تو صورتم💔💔💔

هر دفعه پشیمون میشه عذرخواهی میکنه تا یه مدت محبت میکنه ولی باز عادی میشه

این دفعه با این که نبخشیدمش اما دلم سوخته براش غذا نخورد به خاطر من

ساعت 5 میره شیفت من میتونم اون موقع برم یه شکایتی چیزی بکنم اما دودلم

من با این آدم چیکار کنم روانی شدم از رفتارای متناقضش


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نمیدونم والا انگار مشکل داره میترسم چیزی بگم بدترشو بکنه

ولی بنظرم بهش خیلی با ملایمت بگو اگه یبار دیگه دست روم بلند کنی نمیمونم باهات

ببین چی میگه

اگه یبار دیگه دست روت بلند کرد توام هرجوری که تونستی بزنش با دست با پا لگد 

هرچی که دم دستت اومد فقط بزنش 

بعد برو شکایت کن 

حداقل دلت خنک میشه که زدیش 

بخدا برا منم دقیقا همینه عصبی بشه هار میشه سگ‌میشه هیچی نمیفهمه کاری میکنه ک تمام بدنم میلرزه ولی بعدش آروم میشه مهربون بهش بگم بمیر هم میره میمیره درکل فرد مهربونیه من ک ۷ ساله ساختم

والا واقعا خیلی بده 

مردی ک رو زنش دست بلند کنه غیرقابل تحمله

مث کسی میمونه ک خیانت کرده

من خودم شوهر ندارم شکر خدا ولی بچه بودم کتکای بابامو خوردم خیلی بده خیلییی

بنظرم ادمش کن ی کاری کن دیگ جرعت نده ب خودش دس روت بلند کنه

اگ دوسش داری باهاش حرف بزن و بگو اخرین باره میبخشیش دفعه دیگه‌ای وجود نداره

اگ هم ک ازش بدت میاد دیگ اونم با خودته همچیز ی راهی داره ولی بستگی ب خودت داره دیگ چون زندگی توعه اول و اخرش تو باید تصمیم واقعیو بگیری

و از من ، منی ماند که دیگر شوقِ چیزی ندارد..

این زندگیا یا آخرشون جداییه با کلی خاطره‌‌ی تلخ و بده 

یا یک عمر زندگی با یه آدم مریض و روانی

جهان استوار نمی‌ماند مگر با سری خمیده بر روی شانه‌ی کسی که دوستش داریم…

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز