با من از بدبیاری حرف نزنید
من پارسال بارداری خداخواسته داشتم بعد تو بارداری دو تا مریضی ناجور گرفتم فشار خون و دیابت بارداری گرفتم فشار خونم انقدر بالا بود حتی راه نباید زیاد میرفتم آخدشم مجبور شدم علیرغم خواسته ام سزارین اورژانس کنم اونم زودتر از موعد. بچم زردی گرفت بستری شد، بچمو که از بیمارستان اوردم دو روز بعدش یه اتفاقی برام افتاد که مریوط به همون اثرات حاملگی بود مجبور شدم بالافاصله عمل جراحی اورژانسی کنم، دکترا گفتن ریسک عمل ۹۰ درصده و فقط ۱۰ درصد شانس زنده موندن داره عملم خیلی سخت بود چند روز تو ای سی یو بودم بچم خونه خواهرم.
وقتی مرخص شدم راه نمیتونستم برم. بچمو نمیتونستم بغل کنم. به خاطر داروهای زیادی که میخوردم شیر نمیتونستم بدم تا یه ماه همین بودم به علاوه دردای بعد عمل.
بعدش که بهتر شدم هنوز البته تو نقاهت بودم عزیزم رفت تو کما بعدش به فاصله یه ماه فوت کرد. بعد از فوت اون هنوز جهلمش نشده بود بچه پنج ماهم عفونت شدید خون گرفت تو بیمارستان بستری شد. الان تازه دو هفتس ازبیمارستان مرخص شده.