زن عموم ی زندگی ارومی داشتند.
ی پسر و ی دخترداشت...
دوبار باردارشد چون عموم توداروخونه بودبراش دارو اورد سقط کرد هر دوبار...
بعداز ده سال زندگیش قشنگ پاشید..پسرش ی معتاد دزد عیاش شد ک رفت چندسال حبس وخودکشی کردبردنش بیمارستان ده روز تو کمابود..انقدرباشوهرش ب مشکل خوردندهمش کتکاری وقهرودعوا..دخترش ی وحشی ب تمام معناشد ک همش مامانشومیزد..دوتاخونه خریده بودندمجبورشدندبفروشند دیه پسرشو بدند ک بعدازبهوش اومدنش دوباره نبرنش زندان..