سلام
خانما قبلش بگم که این یکدرگیری ذهنیه واسم و دلم میخاد با راهنمایی شما حلش کنم .
جاری من خیلی مشکلات با خانواده همسرم داشته و داره کلا باهاشون زیاد خوب نیست .مادر شوهرمو خیلی وقتا چزونده .
مادر شوهرم تو مراسم مرگ یا روضه هرساله فامیل اگر جاریم نیاد باید واسش غذا بگیره .نمونمش سال های قبل .
دیشب مراسم سالگرد مادره مادر شوهرم بود.جاریم اصلا نیومد و احترام نذاشت .غذا کم اومد وگرنه واسش میگرفت
بعد به خواهر شوهرم گفت: غذاتو نخور بیا غذامنو با هم بخوریم و اونو ببرند واسه جاریم و شوهرش.
اونوقت من دوسال پیش باردار بودم روضه ها فامیلی را نرفتم یک شبشم غذا واسه ما نگرفت . نمیگم وظیفشه اصلا هم وظیفش نیس .ولی چرا انقدر دلش واسه اون میجوشه ؟,
چرا دنیا این جوریه !هر کس بد باشه و خودشو بگیره بیشتر هواشو دارند