نه نیگا رد و بدل شدنی نیست آدم میره خونه یه پلاستیک خریدی کیفی چیزی باز میکنه میبینه عه وااااا یه کاغذه عه وااا تترررر چی چی رو کاغذه یه شماره مال کیه؟؟؟؟نمیدونیم که زنگ بزنیم ببینیم مال کیه بعد زنگ میزنیم می‌بینیم آقاهه میربونست بعد دیگه هر وقت افتادیم تو چاله زنگ میزنیم بهش کهربیا ما رو از تو چاه نجات بده اره
ما خانوادگی رفتیم مسافرت ،جوونا باهم رفتیم دور بزنیم بقیه فکر کرده بودن من جلوتر رفتم پیش بزرگترا،نگاه کردم نامردا نبودن غروبم بود خواستم رد شم برم سمت خانواده م چنتا پسر از این جلفا یجا جمع شده بودن ،منم دقیقا باید از اونجا میرفتم انقد ترسیدم و هی لفتش دادم تا یه پسره اونجا مغازه داشت اومد گفت آبجی ده دقیقه س دارم نگات میکنم ببینم رد میشی یانه،نترس بیا میرسونمت ،قیافه شم غلط انداز بود ولی چهره ی مهربونی داشت جالب اینجاست از اون بنده خدا هم ترسیدم منتها روم نشد بگم نمیام😂
اونم در مراحل بعد هول نشی خودت خواستگاری کنیا نهایت دیدی خیلی بیخیاله راهکار یه بسته کاغذ اچهاره بگیر دستت برو دنبالش پاتو پیچ بده بیوفت روش بعد هم زمان ورقه رو پرت بده هوا اون تو رو میگیره بعد بارون ورقه میشه دیگه ایشالا شب برنامه عقد کنونه
کجاشون جنتلمن شده روزی هزار نفرشون مزاحم من میشن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
