کاش یکی باشه بخونه😭

من بخدا از وقتی خونه خودم اومدم سعی کردم مراعات کنم نمی‌گم کامل هستم اما منم تحت فشاره نامزدم دم عروسیم انقد اذیتم کردن از همه چی بریدم حالا شوعرمم باهام قد میشه میگه غر میزنی خب اونا ک خونواده من نیستن مث تو راحت ببخشم من تازه عروسک غرورم می‌شکنه خونواده من انقد کوتاه اومدن انقد سعی کردیم درستش کنیم دیگ بریدم خسته شدم از این ک اونا منو نمیخام همش لج میکنن چرا باشم تو خونوادشون 

عروسی کوچیکه قراره بگیرن اما لباس عروس با شوعرمه  میگن حتما باید عروسیها تو ی روز باشه اما من نمیخام چون اونا خراب میکنن جشن منو اصلا منطق ندارن تازه نوع جشن های ما اصلا شبیه نیس که بخایم باهم بگیریم قرار شد دو روز بشه اما لج کردن نهار همون روز جشن من میخان جشن بگیرن من بدبخت بعد آرایشگاه باید برم باغ چجوری دو تا عروسی رو برگردونم انصاف نیست نهار ی جا باشم شب هم باز برم برقصم تالار خودم من عروس با اون لباس داغون نمیشم ب نظرت هر چی گفتم من پول لباس میدم دو تا لباس بگیریم حتی خودمم خاستم خرج بدم که دو شب بشه اصلا زیربار نمیرن این تازه اولین کارشون خیلی کارهای عجیب مبکنن

من عاشق بچه هستم بیشتر واس همین مبخام تموم کنم

بخدا بهش گفتم تو باهام خوب باش ازم عذرخواهی کن بابت کار اونا پشت من باش من الان انگار غریبم بین اونا

عزیز من خرج عروسی میدن ولی واسه لج و خراب شدن عروسی خودم من اون روز عروسی دارم خودم با فامیلام برنامه ریزیامو کردم اونا عروسی خودشونو کنسل کردن  یهو دم عروسی تصمیمشون عوض شد هر چی هم گفتیم روزشو تغییرر بدین لج میکنن گفتم پول بدم چون مشکلشون فقط پوله واسه خسیس بودن دارن زندگیمو خراب میکنن. من تا الآنم همش دارم راه میام اما حرف بی منطق که قبول کردن نداره

کسی هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟