2777
2789
عنوان

دلنوشته💔

91 بازدید | 4 پست

از آخر شروع میکنم..

دفنم کردن ،وهر کسی که در مراسم تدفینم شرکت کرده، یکی یکی دارن میرن سمت خونه‌و زندگیشون،عزیزانم هم کم کم‌دارن خداحافظی میکنن که قبل غروب برگردن خونه،درآخرهم شوهروبچه‌هام میرن (من درقبر خودم تنها ماندم ،تنهای تنها😭)کی به درد من خورد؟که‌هم قبرِ من شد؟پدرومادرم!که‌همیشه غصشونو میخوردم؟یا خواهروبرادری که بفکرشون بودم؟یا بچه هایی که جوونیمو به پاشون گذاشتم ؟یاشوهربی معرفتی که ازصفرتاصدمو براش گذاشتم با همه‌چیزش ساختم !هییییچکس نموند هیچ کس ،جز خودموخودم تنهاااا،،پس اون همه غصه هایی که خوردم،فکرهایی که نصف شب به سرم هجوم‌میوردن ذهنموداغون میکردن،ناامیدی ها،گریه و ضجه ها،شب بیداری ها،چیشد به چه‌دردی خوردن؟چه‌دردی رو دوا کردن؟به چشم کی اومد؟حیییییف عمرمو،جوونیمو،فدای همه‌اونایی که گفتم‌کردم ولی هیچوقت برا خودم وقت نمیزاشتم ،هیچوق نگفتم پس من چی،چرا بفکر خودم نیستم ،بفکر آسایشم نبودم،چرا خودمو فراموش کردم؟

توخیانت تنهاچیزی که اهمیت نداره دلیلشه

اگه از من بپرسن چراموهات سفیدشده ،میگم کار سن نیس که اینگونه زمین گیر شدم من به اندازه غم های دلم پیر شدم


من اگه‌خودمو دوس داشته بودم هیچوقت به این حال وروز نمی افتادم ،من زندگی رو باختم

توخیانت تنهاچیزی که اهمیت نداره دلیلشه

شااااید یه روز خوب بیاد ،،ولی این روزایی که الان دارن میگذرن هیچوقت فراموش نمیکنم،،وهرگز نمیبخشم 💔


زندگی اون چیزی نبود که میخواستم ،کااااش خدا فرصت دوباره بده،مثلا الان جونمو بگیره باز متولد بشم از نو شروع کنم،،،

کاااش به۲۰سالگی برمیگشتم ،هیچوق شوهرمو انتخاب نمیکردم

کاااااش هیچوق شوهرمو وخونوادشو‌نمیدیدم


کااااش دختر قوی بودم ،



حیف بچه هام که از این پدر و خونوادن،وگرنه با کل میبوسیدمشون میزاشتم کنار  

توخیانت تنهاچیزی که اهمیت نداره دلیلشه

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

منم همینطور😓

خوب شد زمان مختار فضای مجازی نبود وگرنه دار ودسته اوباش کوفه هشتگ میزدن: نه به اعدام شمر_نه به اعدام عمر بن سعد_نه به اعدام حرمله🙌(نحوه شهادت شهید آرمان و شهید عجمیان، تا مغز استخوانم را سوزاند😓)

دلم پره خیییییلی پره ،دیگه نمیخوام دعا کنم،نمیخوام بگم خدا ،خدا ،دیگه هیییچ تلاشی نمیکنم ،،میخوام فقط یجا بشینم و ببینم عاقبت چیه ،از دار دنیا یه سقف میخواستم‌نه بیشتر ،یعنی اینقد خواستم‌زیاده که نه بشر نه خالق بشر تونستن برام براوردش کنن؟

اگه به خودم بود خودم سقفو میساختم ولی بال منو چیدن 

هـــــی روزگار یادت باشه یه زندگی خوب بهم بدهکاری

توخیانت تنهاچیزی که اهمیت نداره دلیلشه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

تو

درامتدادتو | 42 ثانیه پیش
2791
2779
2792