2777
2789

بچه ها همین اول بگم که اون دختر هم سن و سال خودمه یکی . دو سال بزرگتره

نسبتش باهام یکی از ایناس(دختر خاله . دختر عمع . دختر عمو . دختر دایی) منمیخوام شناسایی بشم

این یه ادم فوق العاده مغرور و بی نهایت با سیاسته

من خیلی باهاش حال میکردم اوایل

خیلی خیلی باهم میخندیدیم و ...

ولی بعدا متوجه رفتار ای ناتخالصش شدم

حتی با منی که انقدر باهاش راحت بودم و خواهر خودم میدونستمش سیاست رفتار میکرد

چندتاشو بهتون میگم

اول اینکه خیلی خیلی دروغ گوعه خیلیییییییییی و خسیس  

یک دفعه خونشون بودیم و صبحونه داشتیم میخوردیم

بعدش بنده خدا خواهر کوچیکم 6 یا 5 سالش بود

سر سفره از دهنش در رفت که مامان پنیر نداریم؟ 

خب بچه هست دیگه چیکارش کنیم  

بنده خدا باباش پا شد رفتش برامون خرید پنیر دستش درد نکنه

دختر داییم سریع گفت همین پنیر 30 هزار تومن شد با لحن بد و چشم غره

تا ظهر هزار بار گفتش ما هیچ وقت پنیر نمیخوریم و بابا کاش نمیخریدی  

بعدش من و مامانم هر موقع میرفتیم خونشون براش کلی چیز میخریدیم

یعنی من دست خالی نمیرفتم خونشون 

یا بعضی وقت ها موقع تولدش براش با پست کادو میرستادیم و...

هر دو تهرانیم ولی دوریم از هم

برای تولدش که یک دفعه مارو دعوت کرده بود براش دو دست لباس بردم هر ذدو دست هم مناسب تولد و مهمونی بود . جوری که از لباسای خودم براش بهتر خریدم

ولی یک دفعه که اومده بود تولدم 200 هزار برام اورده بودن خودش و مامانش  واقعا مسیله پول نیسشت بخدا بازم دستش درد نکنه خدایی ولی کل چیزای دیگه هم هست الان براتون تعریف میکنم پایین

کاربر 

حالا یک دفعه دیگه رفته بودیم عروسی

این یه لباس خوشگل پوشیده بود و بهش گفتم اره خوشگله و از کجا خریدی و چند خریدی  و ...

گفت اره خریدمش و بابام رفته صبح برام خریده به سلیقه خودش   من شاخ در اوردم اخه باباش یه ادم خیلی خشک  و سرده و بنظر من ترسناک که فقط یدونه از دختراش و دوست داره

این و دوست نداره

منم باور کردم مثل ساده ها 

بعدا از دهن مامانش در رفت که اره قرض گرفته از دوستش

منم واقعا ناراحت شدم که برای من هم سیاست میزاره

حالا من انقدر باهاش راحت بودم که حتی یدونه شو رت میریدم بهش میگفتم یا اگه لباس قرض میگرفتم بهش دروغ نمیگفتم که خریدم


کاربر 

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

حالا یه دفعه دیگه هم رفته بودیم تولد دوباره گفت لباسم و بابام برام خریده و ...

منم باز باور کردم

چند وقت بعدش داشت عکس تولد دوستش و میدیدم . یهو لباسش و تن اون کسی که تولدش بود دیدم  فهمیدم بازم لباس و قرض گرفته

خیلی سریع گوشیش و از دستم کشید

یا اینکه هیچ وقت نزاشته عکساش و از گوشیش ببینم ولی همیشه گوشی من و راحت دستش میگرفت تا فیها خالدون گوشیم و میگشت

کاربر 

من مامانم هیچ وقت تو بیرون رفتن محدودم نکرده هیچ وقت

یعنی بخوام برم شمال هم میزاره چونکه خودم اصلا و ابدا اهل خلاف نیستم اصلا

داشتم توی چت بهش میگفتم که اره بیا یه روز بریم بیرون و ....

یجوری با سیاست بهم تیکه انداخت خومم شاخ در اوردم

گفتش اره تو که فقط حرف میزنی مامانت نمیزاره بیای که  

مثل چی دروغ میگفت

یا مثلا من همیشه جلوش خود خودم بودم و راحت

مثل گاو میوقع خندیدن دهنم باز میشد لباس خونگیای معمولیم و میپوشیدم و ...

ولی دیدم که اون اینطوری نیست

بدون ارایش نمیومد و حتما لباس تقریبا مجلسی میپوشید ووو.....

کاربر 

من توی تابستون بیشتر اوقات سوتین نمیزنم

بعدش یک دفعه بهم گفتش اسفنجی زدی؟ خوب وایستاده؟

گفتم نه گرمه اصلا نمیزنم  

بعدش دفعه بعدی رفتم پیشش گفتش که وای من همه سوتین اسفنجی هام و جمع کردم گزاشتم توی چمدون هیچی نمیزنم جز نخی(تابحال هیچکی ندیده اسفنجی نزنه) بعدش دقیقااا همون لحظه که این و گفت دست زدم بهش دیدم که اسفنجی زده  قرمز شده بود

کاربر 

معلومه دست شون تنگه 

ولی دختره مغروره 

الکی خودشو دست بالا می گیره 

قطع رابطه کن باهاش

برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقامون یه صلوات بفرست 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸شجاعت و استواری حضرت مولا امام علی علیه السلام در جنگ‌ها چنان بود که هر گاه مشرکان و کافران ایشان را در جنگ می‌دیدند، به همدیگر وصیت می‌کردند؛ مثل این که مرگ را با چشم خود دیده باشند. 

همین امروز فهمیدم که رفته کربلا  و به من نگفته و حتی زنگ نزده حلالیت بطلبه

حالا اون سالی که من رفته بودم کربلا ثانیه به ثانیه گزارش تصصویری میفرستادم براش  

البته چونکه ادم خسیسی هست طبق معمول با اتوبوس های رایگان رفته کربلا من میشناسمش

کاربر 

تازه همیشه بهم میگفت من با هیچکی تو فامیمون گرم نمیگیرم و ...

بعد ها متوجه میشدم که با مه ی فامیلامون چت میکرده و ... در حالی که من اونارو فقط تو مهمونی میدیدم و سلام میکردم

بعدش مییفگتم چی شد که باهاشون حرف زدی و پیام دادی

دروغ میگفت خودش پیام داد بهم 

یا فلانی خودش تو اینستا بهم درخواست داد من رد کردم  

کاربر 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792