ديروز شام خونشون دعوت بوديم زندايياي شوهرمم دعوت بودن بعد شام زنونه تو اشپزخونه نشسته بوديم درحال صحبت بوديم يهو بحث از دخترعموي همسرم افتاد مادرشوهرم گفت وقتي امير و يلدا (شوهرم و دخترعموش)بچه بودن بابا(پدرشوهرم)ميگفت ك ميخوام يلدارو بگيرم ب امير ولي مادربزرگ ميگفت حيفه اميره امير سرتره و فلان...بعد من در جواب گفتم الان چ لزومي داشت ك اين حرفو بزنيد بعد تو جوابم گفت حرف گذشتست من خودم خوشم نمياد با جاريم دوباره فاميل شم يبار فاميل شدم بسه من ديگ جوابشو ندادم از شب دارم حرص ميخورم چرا نگفتم اگه حرف گذشتس بذار تو همون گذشته بمونه😒
جیز خاصی نگفته ها !!!!!چرا اینقدر حساسین ؟
حساس شدی
ول کن بابا یه چی گفت دیگه اهمیت نده
بیچاره امیر و یلدا از دنیا بی‌خبر 😁
چیز خاصی نگفته
حالا حرف بدیم نزده
تورو خدا انقدر مادرشوهراتونو جدی نگیرید
من که کلا به یه ورمه هر چی میگه 😅
چیزی نگفته که عزیزجان ، حرف عادی بوده مثل خیلی از حرفهای دیگه
بعد كه اين حرفو زد من از اشپزخونه اومدم بيرون و تو پذيرايي پيش شوهرم نشستم و موقع خدافظي و اينا سرد برخورد كردم با مادرشوهرم....بنظرتون كار خوبي كردم؟جوابي ك دادم كافي بود؟يكسالع عقدم تجربم كمه راهنماييم كنيد
حالا خوبه گفته امیر از یلدا سرتره
و اینکه اومدن تورو گرفتن ینی توام از یلدا و امیر سرتری 😂😂
در کل بیخیال اهمیت نده و بزرگش نکن
چیز بدی نگفت که
بابا بی خیال بخدا مریضیه اعصابی چیزی میگیری خدایی نکرده
بزا بگه برات مهم نباشه
من انگار ایزوگام کشیدن دلمو ازبس حرف کشیدم 🙂🥴
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
