من یکی از دخترخاله هام برام از خواهرام عزیزتر بود و اگه همه عروسی ها رو صبر می کردم شوهرم ۹ بیاد منو ببره برا اون آزانس گرفتم ساعت ۷ رسوندم خودمو ولی بقیشون رو تا جایی که میشد نرفتم
چند روز پیش یه نفر لباس گداشته بود برا عروسی پسرداییش همه گفتن این لباس برای عروسی خواهر برادر مناسبه نه پسردایی. خیلی حرفشون عجیب بود برام
همه چیز داره هر روز تخصصی تر میشه غیر از علم و دانش و مطالعه و شغل