2777
2789

دوستم تعریف می کرد گوشواره خریده بود طلا نبود برا استقبال پدرو مادرش از کربلا میومدن میخواست ست لباسش بندازه گوشش

گذاشته رو اپن اومده دیده نیست چند وقت بعد میگه خونه دختر یکی از فامیلامون رو میز بود

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ن تابحال کسی وسایلم یواشکی برنداشته 

اما پیش اومده مثلا شالم دادم ب دوستم دیگه نداد 

منم دیگه نگفتم برام مهم نبود 

البته اون کلا شخصیتش همینطوری بود😂 مثلاً هودی دوست پسرش می‌گرفت میپوشید دیگه نمی‌داد:/ 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792