2777
2789
عنوان

بازم دعوا ... :)

338 بازدید | 15 پست

دعوای بین زن و شوهرا تمومی نداره ، طبق معمول بازم امروز خونه رو گذاشتم رو سرم ، جیغ و داد ...خوب دلیلش اینه شوهرم بی اعتماده ..همیشه بهم مشکوکه ،نه اینکه خطایی کرده باشم ک حالا اینجوری شده نه ..همیشه همینجوری بوده از همون دوران نامزدی و.حال ..خوب اینا رو بیخیال بحث امروز رو بگم صبح سرکار بودش زنگ زد رو گوشیم داشتم با بابام حرف میزدم ک اومد پشت خط ..بعدش چون میدونم شکاکه سریع قط کردم شوهرمو گرفتم گفت با کی میحرفیدی گفتم بابام جیزی نگفت ..اما ظهر اومد خونه گوشیمو برداشت و چک کرد و گفتم خوب حالا چک هاتو کردی خوشم نمیاد اینقدر بی اعتمادی بهم ..اصلا نگفته باید باورم میکردی نه چک کنی منو ..گفت از کجا معلوم زنگ ام زده باشی ..گفتم مگه نمی بینی ایناهاش شمارش ...گفت تو همیشه گوشی بدستی معلوم نیست چ غلطی میکنی من زن اینجوری نمیخوام ..طبق معمول من گریه ...جیغ و داد ک چرا بهم بی اعتمادی این حرفا ...بلند شدم ک برم بیرون از خونه پامو گذاشتم بیرون گفت رفتی دیگه برنگرد فکر طلاق باش ...من عین خل ها روانی شدم چاقو گرفتم دستم دستامو خط خطی کردم اون احمق هم گفت بیشتر بزن ..این ک چیزی نیست ...چاقو رو گرفتم سمتش گفتم تو رو میکشم :( ...هولم داد افتادم زمین ...از حرص رفت همه ی نهاری ک درست کرده بودم ریخت تو سطل زباله ...خودشم رفته از ظهر تا الان تو اتاق خوابیده ...هعیییی ..مقصر منم یعنی ؟ 

به جنون درد دارم و عادت میکنم :)

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اگه از اول شکاک بوده شما یا نباید باهاش ازدواج میکردی یا وقتس ازدواج کردی باید دنبال حل این مشکل میبودی 

این چه روشیه عزیزم؟

اول از همه اینکه خدا این بدنو به ما امانت داده ما حق نداریم که این بلا رو سر خودمون بیاریم

دوم اینکه این روش درست کردن مساله نیست

سوم اینکه اگه همه تلاشتو کردی برای رفع مشکل و اینکه تو رفتارای غلط خودت تغییری ایجاد کنی ولی بی نتیجه بوده پس جدایی آخرین راهه

واقعا با بددلي نميشه كنار اومد

به نظرم مرده دزد و معتاد از مرد بددل بهتره

يه فكر اساسي بكن 

پدرم هميجوري بود 

مادرم دق كرد آخر ار دستش

دور از جونت باشه البته

‏+چرا کشتیش؟                                                            -آقای قاضی، ایرانی بود، داشت زجرکش می‌شد، راحتش  كردم

استاتر درخواست دادم قبول میکنی لطفا؟

من اگر خسته شبی یک تنه ایران بودم..من اگر لحظه پایانی انسان بودم....خاطرات تو منو زنده نگه داشته هنوز..وسط بی تو ترین نقطه زندان بودم♥️
اگه از اول شکاک بوده شما یا نباید باهاش ازدواج میکردی یا وقتس ازدواج کردی باید دنبال حل این مشکل میب ...

میدونستم از اولش ..ولی گفتن آدم عاشق چشماش کور میشه ..همینه ..میگفتم چون دوسم داره اینجوریع ..نمیدونستم ی روز همینا بشه باعث  عذابم ..بارها و بارها گفتم بریم روانشناس اما نمیاد ..میگه مشکل از تو هست ...خودمم دستم خالیه ک برم در ضمن نمیذاره هم از خونه بیرون برم .اوضاعمو بدتر میکنه

به جنون درد دارم و عادت میکنم :)

چقد ناراحت شدم

به نظرم بهتر با این آدم دم خور نشی اگه هم دیدی درست بشو نیست به خانادت بگو 

این بلا هم سر خودت نیار بزار اون سر خودش بیاره

زندگیمون شده ؛"اشکال نداره،از هیچی که بهتره
میدونستم از اولش ..ولی گفتن آدم عاشق چشماش کور میشه ..همینه ..میگفتم چون دوسم داره اینجوریع ..نمیدون ...

خب به نظرم باید خانواده تو در جریان بزاری و یه تصمیم جدی تر برای زندگیت بگیری

نمیدونم بچه هم داری یا نه ولی فردا پسفردا میشه یه پدر بددل برای بچه ات. روزگار اونم سیاه میشه

عزیز یه مدت طوری رفتار کن بزار بهت اعتماد کنه

شوهر منم خیلی خیلی شکاک بود خداشاهده حتی من که کاری نکردم نمازو روزه م مرتبه حجاب هم دارم از اول شکاک بود.

 اوایل دقیقا مثل شما،اگه پشت خط می اومد شک میکرد

وقتی میرسیدخونه خودم گوشیمو نشونش میدادم و به شوهرم میگفتم  با بابام یاخواهرم یاماما..حرف میزدم شما پشت خط اومدی 


خداشاهده۵سال تمام بدون شوهرم جایی نرفتم حتی مغازه سرکوچه. با تلفن هم کم حرف میزدم گوشی هم دستم نمیگرفتم وقتی خونه بود

الان خداشاهده ازادم گذاشته مامانش اینا همه تعجب میکنن 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز