اینو بگم من هیچ مشکلی تا حالا با هیچ کدومشون نداشتم...
قرار بود تولد همسرم هفته بعد باهم رستوران بگیرم هر دو خانواده رو دعوت کنم
هفته پیش با دوستم بیرون بودم برگشتم خونه مادرشوهرم اینا چون شوهرم اونجا بود...تو راه برگشت براش گل خریدم دیدم خانوادشون جمع اند گفتند چون امروز روز تولدش بود ما سوپرایزش کردیم براش تولد گرفتیم و سوپرایزش کردیم ...
دستشون درد نکنه برام یک تیکه کیک هم کنار گذاشتند
انقدر دلم شکست تا صبح گریه کردم همسرم میگفت بخدا من بی تقصیرم...خوب دستشون درد نکنه چرا به من نگفتند که منم تو جشن شون باشم