واقعا ديگه نميدونم چه جوابي بزم
شوهرم اعتياد داره اما هيچ كس نميفهمه و من از شوهرم خيلي خيلي سرد شدم و الان مثل يه همخونه باهم زندگي ميكنيم
از نظر كاري هم هنوز خيلي پيشرفتي نداره و ماهي ١/٥ ميليون درامد داره كه به زور تا اخر ماه ميكشه چون هزينه هاي خودم كم نيست
الانم اصلا رابطه خوبي نداريم و هنوز تو خونه خودمون نرفتيم
كلا من از ادامه دادن اين زندگي پشيمونم و نميخوام از شوهرم بچه اي داشته باشم حتي اگه تا اخر عمرم هم تو اين زندگي بمونم چون با شناختي كه از شوهرم دارم پدر قابل تحسيني براي بچم نيست
حالا هركي ميبينتم هي ميگه رحمت خشك ميشه. چندسال ديگه ميفهمي چه اشتباهي كردي. الان بقيه فكر ميكنن نازا هستي. بعد كه بچه دار نشدي شوهرت ميره زن صيغه ميكنه تا ازش بچه دار بشه. و هزارتا حرف مزخرف ديگه
بابا من تو زندگي خودمم موندم بچه بيارم كه چي بشه؟ خانواده خودم منو تو پر قو بزرگ كردن من ميخوام زندگي بچم از خودم بهتر باشه اما تو اين شرايط بچم اسيب ميبينه