2777
2789
عنوان

آخرین باری ک رفتم عروسی خیلی شکستم

622 بازدید | 22 پست

5 سال پیش کە رفتم عروسی خیلی بهم بد گذشت هیچ کس بهم محل نمیداد نادیدە گرفتە شدم

هیچ توجهی بە من نمیکردن...

18 سالم بود برای اولین بار آرایشگر آرایشم کرد

وااااقعا قشنگ شدە بودم

الانم عکسامو نگاە میکنم فقط زیبایی میبینم

ولی بی توجهی اطرافیانم باعث شد پیش خودم بگم لابد زشتم دیگە.  اعتماد ب نفسم صفر شدە بود اون شب و برگشتنی حالم خیلی بد بود

پاییز عروسی پسر داییمە

و من باز میترسم کە بە چشم کسی نیام

باز میترسم کە اون حسایی کە تجربە کردمو تجربە کنم

اینم بگم کە با کسی مشکلی نداریم ولی همە توجە ها بە سمت دخترای دیگه فامیل بود عکس میگرفتن میخندیدن و من انگااار وجود نداشتم

نمیدونم چرااا

ن خودمو میگیرم ن مغرورم ن آدم بدی ام💔😭

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

عزیزم همون سلام و احوالپرسی هم کە کردیم منو نمیدیدن واقعا احساس کردم نامرئی ام

تا چه حد تایید دیگران برات مهمه؟

خب سلام و احوال پرسی معمولی کافیه دیگه چکار دیگه میخواستن بکنن

توی عروسی تنها عروس و داماد هستن که باید به چشم بیان

البته من کاملا درکت میکنم خدای نکرده فکر نکنی دغدغه ات برام مهم نیست اما میخوام این حساسیتت رو کم کنم

اینجا نظر شخصیمو میگم، میتونید باهاش موافق نباشید.

ببین داخل مراسما هرکسی به هر شکلی خودشو درست کرده و برای نشون دادن خودش اومده هر کسی میخواد خودشو توچشم بقیه کنه 

سعی کن اعتماد به نفس تو بالا ببری خودتو قبول داشته باش 


تایید بقیه رو میخوای چیکار 


میخوام صدساله سیاه تایید نکنن

بالهایمان زخمیست اما بلند پروازیم🕊️🕊️❌      ️

ندارم هیچکدومشونورابطەمون خوبە

منم رابطه ام خوبه . دقیقا حس میکنم منظورت رو. توی همچین موقعیتی بودم... معمولا توی این جشن ها هرکسی با خانواده خودش میشینه و گرم میگیره و خوش میگذرونه... کمتر به فامیل اهمیت میده مگر اینکه خیلی خیلی صمیمی باشن... توی بعضی از عروسی‌ها اصلا بهم خوش نمیگذره چون تنهام. دلم میخواد برم برقصم ولی وسط که میرم کسی رو ندارم باهاش هم رقص بشم. معمولا چند لحظه کوتاه یکی باهام میرقصه و بعد میره سمت کسی از اعضای خانواده اش بااون میرقصه 

چرا انقدر دنبال توجهو تایید دیگرانی خب، عزت نفس و اعتماد به نفس داشته باش ضمن اینکه اگر فکرمیکنی همه با هم بودن و به شما محل نمیذاشتن خب به خاطر چهره نیس که، شاید حس کردن خودت باهاشون گرم نگرفتی، این سری خودت برو سمتشون و گشاده رو باش، در کل که اصلااا هم اهمیت نداره نظر و رفتار دیگران

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز