بچهها من از قرار گرفتن بین خانوادم و همسرم دارم دیوونه میشم از اینکه مدام سعی کنم همسرم از خانوادم راضی باشه و برعکس خانوادم از همسرم راضی باشند این قضیه داره اذیتم میکنه خانوادم اصلاً رعایت نمیکنن خیلی حرفها رو جلوی شوهرم میزنن خیلی وقتها جواب میدن و این باعث شده که شوهر من نسبت به اونها گستاخ بشه و جواب تمام حرفهاشون رو بده بابای من وقتی شوهرم رو میبینه شروع میکنه به تیکه انداختن یا بعضی وقتا حرفایی میزنه که باعث میشه شوهر من عصبانی بشه و همش سرکوفت بشه واسه من هم اون بابامه نمیتونم بهش حرفی بزنم هم این شوهرمه نمیتونم حرفی بزنم واقعاً دارم اذیت میشم نمیدونم چرا بعضی از خانوادهها جاشون با بچهها عوض شده یعنی اینکه اونا حرفی میزنند ما باید بزرگی کنیم و کوتاه بیایم ولی اونا اگر احساس بکنن ما کوچکترین صحبتی بهشون کردیم که منظورمون با اوناست سریع جوابمون رو میدن واقعاً خسته شدم