دوست پسر قبلی

اره 

شرکت شکلات 

همون واقعا هرکی اومده استخدام کردن

کات کردم 

اما ول کن نبود 

ادامه داره یکم..

دقیقا 

اینجور ادما بشدتم ترسو میشن 

فکر نمیکردم با اون تهدیداش انقد ترسو باشه 

چرا عزیزم ولش کردم مگه احمقم بمونم باهاش 

یا عصاب اضافه دارم اخه 

دقیقا مشکل روانی 

اره خیر سرش

۲۵

من خونمون نبودم اصلا

به مامانم زنگ زدم گفتم فلانی اینطوری میگه گفت بگو بیاد هیچ غلطی نمیکنه بعد گفت یچیز بهت بگم گفتم بگو گفت بابات در جریانه گفتم بعدا بفهمه بد میشه زودتر بدونه بهتره الانم خیالت راحت هیچکاری نمیکنه نگران نباش من اینور داشتم میمردم از استرس گفتم ادم روانییه نرمال نیست که میاد گوش بابامو شستشو میده 

اومده بود دقیقا رو به روی خونمون چقدر بشر پرو بود  ما خونمون ویلاییه اومده بود پنجره خونمونو داشت دید میزد قشنگ داشت میپایید

هربلایی سرش میومد مقصر خودش بود چون خودش اومده بود رو به روی خونمون 

بعد همزمانم داشت بهم پیام میداد پشت هم هی نیگفت بابات اومد فلان چیز دستشه برم پیشش یا نرم؟ جواب بده نرم پیشش هی تهدید میکرد تحریکم میکرد که جواب بدم 

یهو مامانم زنگ زد منم دلشورههههه ک الان چیشده اخه من جای دیگه بودم خونمون نبودم 

جواب دادم گفت

اهااااا یادم رفت بگم شب کات دیدم ی ویدئو مسیج فرستاده باز کردم دیدم سرو صورتتت خووونی 😐فرستادم برا دوستم گفت شل نشیا جواب نده ولش کننننن خودشو زده بوده ک مثلا بگه دوسم داره فکر کرده بود باز خام میشم 

اونم از اون 

شبی ک اومد جلو خونمون مامانم گفت : 

نگران نباش مثل اینکه در رفته 

گفتم چیشد تعریف کن کامل گفت یهو دیدم صدای داد بابات بلند شده 

من گفتم خب چیشد : گفت بابام دیده یکی وایساده رو ب رو خونمون داره خونمونو دید میزنه کلاه داشتو اینا 

گفته بابام فهمید خودشه بهش گفته بچه اینجایی؟ گفت نه گفته پس برو محل خودت گفت اگر نرم؟؟ بابامم گفته میدم ببرنت اونم گفته ب چه جرمی بابامم گفته جرمشو مشخص میکنم 

دمش گرم😂😂حال کردم 

گفت میرم سوپری بیام اومدم اینجا نبینمت

بابام میاد تا بابامو میبینه داشته قدم میزده تا بابام بهش میگه وایساده میگه من نمیدونم اصلا چطوری جیم شد 

همچنان 

ول نکرد پیام پشت پیام چقدر یه ادم میتونه پرو باشهههه واییییی تاحالا همچین موجودی ندیده بودم تو عمرم

هستش همه پیاماش هنو توی بلاکیا خواستین شاتشو میفرسم یکمشو ... چون خیلیییی زیادههههه همشو نمیتونم.. 

اون شب توهم زدع بود دیدمت عشقم نشسته بودی 😐

بابام زنگ زد که بابا نگران نباش رفت ترسید گفت معتادههه انگار 

بابام گفت شماره منو بده 

دادم گفت زنگ بزن 

فردا صبحش زنگ زده بود بابام 

گفت اصلا حرفای منطقی نمیزد😐 حرفای چرتو پرت دلیلای چرت بابامم خونسردانه از خجالتش دراومد😂😬 

بهشون گفتم هنو پیام میده گفت میرم شرکت با مسئولش حرف میزنم 

گفتم چرا ترسیدی در رفتی مگه نمیخواسی حرف بزنی؟؟ 

گفتم فردا صبح شرکته حرف بزن باهاش

گفت نه شرکت چرا بیاد دوتا مردیم بیاد تو کوچه حرف بزنیم💩بود به خودش

مثل اینکه مامان بابام رفته بودن مسئولش نبوده گفتن فردا صبح بیاید 

دیگه گفتم پیام نمیده گفتم دشمن درست نکنیم واسه خودمون اخراج شه... 

گفته بود با گل بیام دست بوسی🤣 

نرمال نبود میومد از خاطرات میگفت بعد مواد میزد میرفت بالا یهو تهدید میکرد😐 ردیه معتاد  

یسره ام تلگرام پیام میداد بلاک میکردم دیلیت میزد دوباره میومد چون دلیت بزنه از بلاک در میاد چقدر یه ادم باید خودشو خارو زلیل کنه؟ ؟؟ واقعا تا چ حد؟؟؟؟

هی میگفت منو بازی دادی کارما پس بدی خب چون معتاد بوده دوسش نداشتم شکاک بوده چون نخواستم دیگه باید کارما پس بدم؟ 

از عصاب رگ گردنم گرفته بود 

خلاصه از در مینداختم بیرون از پنجره میومد😃😃 همچنان 

با اینکه من تهران بودم کرج نبودم پیام داده بود با پسر دیدمت 

😐توهمی بدبخت 

همه پیاماش تهدیداش هنو هست بعد ۳ ، ۴ ماه

چون ادم سیریشه گفتم روزی حرکتی زد من بتونم برم شکایت کنم با مدرک .. 

بعد ی مدت کوتاه یروز صبح پاشدم 

تلگرامو چک کردم 

دیدم یع اکانت با اسم پدر ایشون و عکس پدرش پیام داده 

من گفتم خودشه میدونستم پدرش نیست و همچین کاری نمیکنه

گفت سلام دخترم من پدر فلانی ام 

🤣 

فکر میکرد خیلی زرنگه و منم خرررر 

منم بهش هرچی از دهنم دراومد گفتم و بازم شات پیاما هست .. 

شمارشو ذخیره کردم دیدم بله خودشه شماره یارو اومد 

گفت گوشیش دست منه 

من خطمو ی مدت خاموش کرده بودم 

گفت خطت خاموش بود

چون گفتم اگر راست میگین شمارتونو بدین من تماس بگیرم گفت ن هی میپیچوند فهمیدم خودشه پدرش نیست

گفت چیکارتون کردیم و فلان بیا دست گلی ک اب دادی و ببین گفتم من اب ندادم درواقع شما اب دادین و تربیت کردین ن من ..😊 

حتی پدرش جلوی من خرابش میکرد 

گردن نمیگرفت پسر خودشو میدونست چ ادم روانییه بعد بیاد همچین کاری کنه؟؟؟؟ 

بود تا دوهفته پیش ک من باز رفتم شرکت استفامو بدم تسویه کنم مدارک بگیرم 

نمیدونم چطور دیده بودتم چون من اصلا ندیدمش 

اومد تلگرام دوباره نوشت اومدی تسویع هرجا میری خوش باشی موفق باشی از این چرتو پرتا  

همین تموم شد خوشحال میشم واکنشی چیزی نشون بدید🤪 

و میدونم زودتر باید میزاشتم کنار کلا ۲ یا ۳ ماه شد خداروشکر بیشتر نشد اما روی واقعیشو داشت تازه نشون میداد 

هی بهش میگفتم بخدااااا یچیزی میزنی چرا قبول نمیکنی میگفت ن نمیزنم بیا بریم ازمایش بدم گفتم برو بابا به من چه میگفت هرچی سرم بیاد گردن میگیری؟ گفتم وا به من چه😐🫤 

یا فهمیده بود رو حرف ازدواج حساس شدم و تا میگه ازدواج بهم میریزم  تو پیاما گفته بود حرف ازدواج نمیزنم نزار اون کاریو که نمیخوامو انجام بدم 

یا فکر میکرد چون کات کردم باهاش ینی رفتم با یکی دیگع قبول نمیکرد روانیه بهش گفتم یه روانپزشک بود میگفت دعا کن نبینمتون فقط

میگفت بیا باهم بریم روانپزشک 

مملکتمون پر از این ادمای دیوانه شده امیدوارم سر راه هیچکس قرار نگیره هیچوقت✌️🌈 چون روح روان ادمو بهم میریزن 

من قبلا داستان میخوندم میگفتم چطور ممکنه تا اینکه سر خودم اومد فهمیدم واقعا وجود داره از هرچی بترسی سرت میاد 

یا دوسری فقط هولم داده بود یسری جلو رفیقم اون به مامانم گفت 

بهم گفتن اومدیو هولت داد سرت خورد جایی میخوای چیکار کنی؟؟؟؟؟؟ 

ادمه تو یه لحظه عصبانی میشه دیگه

اما شرمنده مامان بابام شدم 

بابام و مامانم همه جوره پشتمن اگر نبودن نمیدونستم چ بلایی میومد سرم یا چی میشد گفتن اشکال نداره هرکی اشتباه میکنه توام این بوده اشتباهت 

کلا من تو زندگیم ضربه کم نخوردم با این سنم ۲۲ سالمه اما همه جور تجربه ای داشتم همه جور ادمی دیدمممم تو زندگیم دختر محدودی ام نبودم هیچوقت از خط قرمزا رد نشدم یا مثل بقیه دخترا نشدم با اینکه محدود نبودم ازاد بودم‌.

بهارینارو ارزو میکنم براتون 

تموم شد✌️

نه عزیزم اون نیست اونم گفتم بشناسمت که اینطوری از اب دراومد اما خیلی وقته خبر ندارم ازم 

❤️