2777
2789
عنوان

خانومای با سیاست لطفا بیاید

430 بازدید | 45 پست

من رفتم در خونه پدرشوهرم و حال روحیم بنا ب دلایلی اصلا خوب نبود


حتی از قبل ب شوهرم گفتم من نمیام تو برو کارت رو انجام بده و بیا ولی شوهرم اصرار کرد که بیا ولی حتی نمیخواد پیاده بشی.


من داخل ماشین بودم و حال‌روحیم داغون بود و داشتم گریه میکردم


شوهرم که رفت داخل مادرشوهرم باهاش اومد دم در. من داخل ماشین که نشسته بودم سلام کردم و جواب ندادن منم دیگه چیزی نگفتم(من از ماشین چون شرایط روحی مساعدی نداشتم پیاده نشدم و این اولین بارم بود).


هر دفعه میرفتم حتما پیاده میشدم و دست میدادم و احوال پرسی میکردم.


ایندفعه من داشتم گریه میکردم و سلامم هم که مادرشوهرم جواب نداد حتی طرفم هم نیومد که بگه چرا ناراحتی چی شده چرا گریه کردی مشکلی پیش اومده؟


من توقع داشتم ک حداقل بیاد طرفم و حالم رو جویا بشه چون من اولین بار بود پیاده نشده بودم و با چشمای گریان بودم.


این گذشت .


حالا امشب مادرشوهرم بعد از چند روز زنگم زده که ازت ناراحتم تو احترام من نذاشتی از ماشین پیاده نشدی نگفتی ما سگ کی هستیم خر کی هستیم 


من وظیفم نبوده بیام تا در دم


تو باید احترام ما بذاری و این حرفا....

 تا اینجا که خوندید واسه تاپیک قبلیم بود دوباره گذاشتم اینجا تا در جریان باشین ادامش توی پست اول میگم...

ادامش...

امروز همسرم زنگ مادرش زده احوال پرسی کرده و بعد گفته که اون شب چرا اینجور برخورد کردی


مادرش گفته که زنت هیچ احترامی ب من نمیذاره


اونروز باید حتما پیاده میشده احترامم میذاشته


عروسی فلانی اینجوره عروس فلانی اونجوره زن تو هم هیچ احترامی ب من نمیذاره(در صورتی که من واقعا احترام میذارم و همسرم شاهد هست)


گفته زنت که میاد روی مبل میشینه!(من واقعا خونه ی خودمم روی مبل میشینم و روی زمین سختمه گاهی میرم خونشون روی مبل میشینم بهم میگن بیا رو زمین بشین میگم روی مبل راحت ترم روی زمین سختمه_البته بیشتر هم سعی میکنم پیششون روب زمین باشم ولی گاهی واقعا نمیتونم)


گفته اونشب اومده خونمون ظرفا نشسته ب فلانی گفتم پاشو بشور،در صورتی ک من همه ظرفا شستم....


کلی گله و شکایت از من به شوهرم کرده و گفته خودش بالا میگیره و احترام نمیذاره و .....


بنظر شما این رفتارا به عنوان یک مادر درسته؟


اصلا من میگم ایشونم که حالا مثلا درست میگفتن و من اینجوری بودم


آخه باید بیاد غیبتم واسه شوهرم بکنه ک منم از چشم اون بندازه؟


چیکار کنم بنظرتون واکنشم چی باشه خیلی دلم شکسته....


گفتم از این ب بعد همونجور که توصیفم کرده بشم .....

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

از ابن به بعد فاصله رو حفط کن باهاشون ،تو که بدون منطور تو چشم اونا بد بودی از این به بعد با منظور بد باش که نسوزی 

این روزا از رو  نداری عاشق و معشوق میشن                           من یه لیلی‌میشناسم مهرشو از مجنون گرفت
از ابن به بعد فاصله رو حفط کن باهاشون ،تو که بدون منطور تو چشم اونا بد بودی از این به بعد با منظور ب ...

چقدر قشنگ گفتی چند بار جمله ات رو خوندم

حالا وقتی دیدمشون برخوردم عادی باشه؟ یا خودم رو دلخور نسون بدم؟

چقدر قشنگ گفتی چند بار جمله ات رو خوندمحالا وقتی دیدمشون برخوردم عادی باشه؟ یا خودم رو دلخور نسون بد ...

دیگه اون آدم قبلی نباش ،نمیگم‌تابلو پشتشو بکن بهشون ولی دیگه مث قبل از جون مایه نزار ،مثلا نیا رو زمین بشین بگن حرف مون درستش کرد همون رو مبل بشین ،ظرف شامو شستی دیگه ظرف چای و میوه رو نشور

این روزا از رو  نداری عاشق و معشوق میشن                           من یه لیلی‌میشناسم مهرشو از مجنون گرفت
اصلا تحویل نگیر دیگ

همیشه وقتی میرفتم اگر میوه ای چیزی میاورد خودم جمع میکردم میبردم ظرفا هم میشستم

یا ناهار اگر اونجا بودم سفره مینداختم، غذا میکشیدم، سفره جمع میکردم، ظرفا هم میشستم...

با این رفتار و حرفاش دلم دیگه نمیخواد  این کارا کنم ولی از طرفی هم روم نمیشه همینجور بشینم...چیکار کنم؟

لطفا راهنماییم کنید چیکار کنم

سلام عزیزم اول اینکه مادرت سلیطه هست  

بعدم عادی باش مثل قبل که بفهمه حرفاش برات مهم نیست  همیشه خودت باش تلقین ب خوبی نکن  هر چی از خانواده شوهر دورتر باشی بهتره کمتر برو 

رفتار شوهرت چطور بوده در مورد این صحبتا ؟اون چی میگفت

از سال ۹۰ کاربر نی نی سایت بودم کاربری دومه 
دیگه اون آدم قبلی نباش ،نمیگم‌تابلو پشتشو بکن بهشون ولی دیگه مث قبل از جون مایه نزار ،مثلا نیا رو زم ...

اگر دیدمشون بحث رو پیش آوردن 

علت ناراحتیم رو بگم؟ یا سکوت کنم؟ 

همیشه وقتی میرفتم اگر میوه ای چیزی میاورد خودم جمع میکردم میبردم ظرفا هم میشستمیا ناهار اگر اونجا بو ...

همین کارا هم زیادیشونه    من بخدا همیشه مثل مهمون میرفتم شما خیلی خانمی میکنی 

از سال ۹۰ کاربر نی نی سایت بودم کاربری دومه 
اگر دیدمشون بحث رو پیش آوردن علت ناراحتیم رو بگم؟ یا سکوت کنم؟

نه‌مستقیم با خودشون بحث نکن ،بزار روتون بهم باز نشه ،ولی به شوهرت بگو دیگه برای من‌مث سابق نیستن ودلیل فاصله گرفتن هامو خودت  میدونی 

این روزا از رو  نداری عاشق و معشوق میشن                           من یه لیلی‌میشناسم مهرشو از مجنون گرفت
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

خوابگاه

456zahra123 | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز