پس جی نامزدم بزرگ میشه

مدیر استارتر

عضویت: 1403/02/24

تعداد پست: 1919

چن سالشه؟

28

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!

1403/05/27

|

18:42

فریحاوامیر

عضویت: 1401/03/17

تعداد پست: 16631

28

پدرش چه جور مردیه؟

1403/05/27

|

18:43

بروبچه

عضویت: 1401/06/14

تعداد پست: 4051

خب مگه مجبوری بری با این آدم تشکیل خانواده بدی؟

کاربری که بعد شش سال به ناحق ترکید من دیگه اون کاربر سابق نمیشم از همتون آتو دارم

1403/05/27

|

18:43

مدیر استارتر

عضویت: 1403/02/24

تعداد پست: 1919

متاسفانه

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!

1403/05/27

|

18:43

مدیر استارتر

عضویت: 1403/02/24

تعداد پست: 1919

پدرش چه جور مردیه؟

اختلاف سنیش با پدرشش خیلی زیاده نمیتونم مقایسه کنم

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!

1403/05/27

|

18:44

مدیر استارتر

عضویت: 1403/02/24

تعداد پست: 1919

خب مگه مجبوری بری با این آدم تشکیل خانواده بدی؟

ی جورلیی مجبورح

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!

1403/05/27

|

18:45

ana_o_o

عضویت: 1403/03/11

تعداد پست: 2912

داداش منم همین بود تو نامزدی

بعد عروسی انگار یباره بزرگ شد

هیچ وقت هیچ چیز از هیچ. کس بعید نیست

1403/05/27

|

18:47

اسفندی۷۶

عضویت: 1401/04/20

تعداد پست: 6912

خب مثلا چجوریع .

یا امام رضا 💔 من کارم گره خورده اقاجان،* حال و احوالم خوب نیست . من ب همه گفتم من ارباب دارم .من امام رضا رو دارم .خرابم نکن اقاجان💔💔

1403/05/27

|

18:47

sagdooni

عضویت: 1400/06/25

تعداد پست: 35286

دو سالم پاش موندی؟؟؟؟؟؟؟ببین گلم چاهی خوبه که از خودش آب دراره نه آب دستی بریزن توش.......................دیگه تصمیم گیریش با خودته ببینی این آدم در شان و شخصیتت هست یا نه

دیگه نه صلوات میفرستم نه دعا میکنم نه اسمتو میارم نه باهات حرف میزنم نه برات نامه مینویسم....چرا همه چی یطرفه باشه؟؟؟فقط من صدات کنم؟تو جواب ندی؟این رسمشه؟برو با همون بنده عزیزات که براشون کم نمیذاری.منم یه گوشه این دنیا زندگیمو میکنم تا .......

1403/05/27

|

18:48

مدیر استارتر

عضویت: 1403/02/24

تعداد پست: 1919

داداش منم همین بود تو نامزدی بعد عروسی انگار یباره بزرگ شد

نمیدونمناامید شدم

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!

1403/05/27

|

18:50

مدیر استارتر

عضویت: 1403/02/24

تعداد پست: 1919

خب مثلا چجوریع .

بچه ست تا دعوایی میشه به همه میگه ی دعوای کوچیج حرف جدایی میزنه و...

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!

1403/05/27

|

18:50

madarsara

عضویت: 1401/03/22

تعداد پست: 19739

شما چرا انتخاب این به قول خودت گاوه ؟پس فردا فکر بچتو کردی؟

کاش میشد از مردگان پرسید : آیا بالاخره رنج پایان یافت؟

1403/05/27

|

18:50

مدیر استارتر

عضویت: 1403/02/24

تعداد پست: 1919

دو سالم پاش موندی؟؟؟؟؟؟؟ببین گلم چاهی خوبه که از خودش آب دراره نه آب دستی بریزن توش................. ...

دقیقا حرفات درسته موندم حالم بده

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!

1403/05/27

|

18:51