ببینید من چند ماهه نامزد کردم مادر همسرم قبل اینکه بیان خواستگاری من فوت کرده به احترام خونواده همسرم هیچچچ جشنی نگرفتیم و همون شب بله برون عقد دائم‌خوندن برامون
به احتمال زیاد اگه خدا بخواد فردا میریم ثبت میکنیم دیگ
(خطبه دائم خونده شده اما توی شناسنامه ثبت نکردن)
همسرم یه برادر داره سه تا خواهر که دوتا خواهراش و برادرش تهران زندگی میکنن و فقط یکی از خواهراش شهر خودمونه و کسی رو اینجا ندارن حتی یه خاله دایی هیچکی
پدرشوهرم و شوهرم و خواهرش و منو پدر مادرم میریم محضر برای ثبت عقد
خب
مبارکه
خب؟
خب
خا
خب ؟
ما رسم داریم بعد نامزدی داماد رو‌دعوت کنیم با خونوادش و اونام عروس و خونوادش رو دعوت کنن اما همسرم و خونوادش گفتن ما عزاداریم و کسی رو نداریم اینجا بزارید واسه بعدا خلاصه ما هیچ کدوم از رسم و رسومات رو بخاطر اونا به جا نیاوردیم
همسرم تصادف کرد ۲۵ خرداد مادرم اینا برای اینکه بیان عیادت گفتن بگو به خونواده شوهرت شام درست کنن ما میایم دیگ برای شام اومدن اونم به دعوت خودشون و برای عیادت بود در واقع
اینقدر خودتو دست کم نگیر
مادر نداره حتی اگه بی خانواده ام بود شما ک خانواده داری یعنی چی هی بدون مراسم همه چیز
ادم قدر چیزی ک برای به دست آوردنش زحمت نکشیده رو نمیدونه
حالا اینکه ما داریم رعایت حال اونا رو میکنیم و هیچ کاری نکردیم من تک دخترم و خونوادم از هر لحاظ ده پله بالاتر از خونواده همسرمه و خونواده همسرم بشدت آدمای پر توقع و پررویی هستن تاپیک قبل هست که خواهر شوهرم چه آدمیه!
الان میگم بنظرتون به همسرم بگم که پدر مادرم رو برای شام دعوت کنن؟؟؟ دفعه پیش خودم قورمه سبزی درست کردم خواهر شوهرم انقد پرروعه میخواست مرغ پخته بزاره جلو خونوادم برای اولین بار ! ما رسم داریم گوسفند سر ببرن! من خودم با پول شوهرم بخدا قورمه سبزی درست کردم مرغا رو هم به اصرار من کباب کردن
حالا بنظرتون بگم فردا شام چنجه و کوبیده درست کنن خونوادم دعوت کنن؟؟؟
خب اگه فوت مادرش تازگیا بوده چه اصراری بوده انقدر سریع بدون مراسم پیش برید؟
اگه احترام قائل بود برای مادرش کلا نمیومد جلو فعلا
متاسفانه اختیارش دست خودش نیست،و این خیلی بده.
