بچه ها من سه ساله ازدواج کردم خیلی خیلی همسرمو دوس دارم ولی مادر و خواهراش و حتی پدرش منو دوس ندارن و هی تیکه میندازن و شوهرمو پر میکنن
نمیدونم دلیلش چیه
الان چندروز میشه فهمیدم باردارم
و شوهرم خیلی خوشحال شد
دوباره بخاطر خواهرش باهام دعوا کرد
میگه اونا هر چی بگن همونه اونا خدایی منن
حتی با چشم خودش میبینه بازم میگه نه اونا خوبن تو بدی
منم انقد ناراحت بودم اومدم خونه بابام
الان سه روزه
دریغ از یه زنگ یه پیام
حتی مادر شوهرم که طبقه بالا ما زندگی میکنن هم یه زنگ هم نزده بگه خوب این دختره بارداره ...
کارم شب و روز شده گریه
چون خودم همیشه کوتاه اومدم حتی اگه تقصیرمم نبود عذر خواستم الان براش عادت شده
باور نمیکنم اونقد براش بی ارزشم که حتی یخ پیام دریغ میکنه
😔
چرا اگه میدونست همه کسش خواهرش و مادرشه و حرف باید حرف اونا باشه یه دخترو بدبخت میکرد
😔😔😔😔
دارم میمیرم
دوسش دارم ولی..