حالا اومدیم رفتیم خواستگاری گفتن برید تو اون اتاق حرفاتو ن بزنید دختر هم صندلی گذاشت روبه رو م ونشست وگفت گوشیتو می خوام نگاه کنم تا من گوشیت زیرو می کنم تو حرف بزن کارت چیه پول مول چی داری برا ایندمون چه تصمیمی داری همین جوری به صورتم خیره بشه وای خدای من بخدا فرار می کنم