من ۱۸ سالمه و قراره پشت کنکور بمونم. من با یه دختر دو ماهه که آشنا شدم و یک ماهه ک بهم دیگه تعهد داشتیم که با جنس مخالف حرف نزنیم اصن.
من با اکانت فیکم تو یه گروه بودم. البته اکانت مال من نبود و مال رفیقم بود ولی منم توش بودم.رابطمون خیلی صمیمی بود تا اینکه من تو یه گروه روی یه دختر ریپ زدم و ازش تراز کنکورشو پرسیدم و ایشونم گفت که بیا پیوی بگم بهت. منم رفتم پیویش و ترازشو پرسیدم و ایشونم گفت. البته لازم ب ذکره ک بگم همون دختره شوهر داشت. و فابمم این قضیه رو فهمیدع بود. اومد ازم پرسید ک تو پیوی ی دختر رفتی منم برای اینکه ناراحت نشه، چون میدونستم حساسه بهش دروغ گفتم نه. اونم ب شدت ناراحت شد و بهم گفت ک دروغ میگی و اینا . منم بالاخره گردن گرفتم. و فابم گفت که باید جدا شیم😭. الان ی هفتس ک باهام بد رفتاری میکنه بهم بی توجهی میکنه😭. ب خدا ی هفتس شب و روز ندارم. امروز من تو اکانت اصلیم رفتم پیام های ذخیره شده شانس چشمم خورد به آیدی یه دختره
مال قدیم بود اصن یادم رفته بود کیه . من اومدم کپیش کردم ک تو سرچ تلگرامم بزنم ببینم کیه. اشتباهی فرستادمش واسه فابم اونم دیده بود. ازم پرسید این کیه منم گفتم ب خدا تو پیام های ذخیره شدم بود و ماله قبل از توئه
انقد قدیمیه ک حتی یادم نمیاد کیه. یکم فکر کردم دیدم همون دخترس ک رفیقم باهاش در ارتباط بود
رفیقم بیست و یک سالشه و اون دختره هم بیست و اینا میشد سنش
ولی فابم بازم فکر میکرد من دروغ میگم و باور نمیکرد😭😭
فکر میکنه من با اون دختر در ارتباطم درحالی ک ب جون خودم من باهاش در ارتباط نیستم فقد رفیقم بهش پیم داده بود. ولی با اون اکانتی پیم داده بود ک منم توش بودم.
من واقعیتو بهش گفتم ولی بازم فکر میکنه ک من دروغ میگم و لاشیم😭
ب خدا من از خودم بیشتر دوسش دارم. مث سگ وابستشم ب خدا😭😭😭
از وقتی بهم بی توجهی میکنه من شب و روز ندارم. امروز بعد اون قضیه تو کال انقد گریه کردم
گوشیو ب روم قط کرد😭😭
حالم خیلی بده ب خدا😭
جوری ک میخام همین الان بمیرم😭
هعیییی
من خیلی دوسش دارم ب خدا.
چیکار کنم فقد ی فرصت بهت بهم بده؟
از بی توجهیش حالم بد شده بود بالا میاوردم
رفتم بیمارستان🥺
ولی بازم فکر میکنه من ی لاشی دروغگوام