خیلی خستم تکوتنها توشه. غریب با ی شوهری ک فقط خرابکاری می‌کنه میرم سرکار با بدبختی کارمیکنم حرف می‌شنوم. دخترم س سالشع یکسره حرررف میزنم حرف میزنهههههه دسشویی نمیزارع برم باااید بیاد دنبالم تودسشوییم ارامشمو میگیره چیکارکنم الان اومدم تواتاق درم بستم داره گریه می‌کنه همش میگه. اینامیخام اونو میخام دستش میسوزه یکسره. پدرمو درآورده مغزم داره میترکه الآنم دارع گریه می‌کنه ک بیاد داخل کجا برم کجا پناه ببرم اینو باباش ولم کنن
الاهی بگردم بچه
دو شیفت بزارش مهدکودک
بهتر نیست با یه مشاور کودک مشورت کنی عزیزم؟
مگه اون خودش به این دنیا خاست بیاد؟
عزیزم گناه بچه چیه .مگه پناهی جز شما داره به همسایه پناه ببره؟
چرا یه مدت نمیری مسافرتی جایی بدون شوهر و بچه؟پیش خانوادت یا جایی که ارامش داشته باشی؟؟
طبیعیه روان ادم نیاز به استراحت داره.
خب همون دیگه چون سرکار میری چشمش ترسیده سنش که زیاد نیست اضطراب گرفته
بزارش مهد سه ساله رو قبول میکنن
کاش تا واقتی اعصاب بچه تداشته یاشیم
نیاریم واقعا ظلم بچه کارش گریه بازی خراب کاری
.
چقدر شیطونه. مهد نمیتونی بزاریـی
وابستگی بهت داره یه دوره ایه با آرامش باید باهاش بگذرونی
وقتی خودت انقد افسرده و نا امیدی و عصبی رو اون بچه م تاثیر میذاری
بچه بزرگ کردن کار خیلی سختیه خیلی
اگر امکانش هست برات کارتو یه مدت کنار بزار
اکثر بچه ها از سن دو سالگی تا چهار سالگی همینن.
من و آبجیمم همین بودیم حالا من بعضی وقتها آبجیمو دعوا میکردم مامانم میگفت تو بدتر بودی ها ولی من تو رو دعوا نمیکردم
ساعتی بذاریدش مهد و الان بهترین کار اینه باهاش حرف بزنی حتی از پشت در بسته بهش بگو مامان نیاز داره کمی تنها باشه اما خیلی دوست داره و این به معنی ترک اون نیست بگو بازی کنه مامان زودی میاد با بچه هاتون حرف بزنید شاید گریه کنن اما باور کنید درک میکنن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
