وقت مرگ😰

ما نمی تونیم چیزی را در دنیا تغییر دهیم...تولد ما در دست خودمان نبوده..در این خانواده و جامعه بدنیا امدیم دست ما نبوده..در این فرهنگ و دین ..دست ما نبوده..هیکل و قد ما دست ما نبوده..هوش و استعداد و حافظه به ما داده شده..مرگ هم تقدیری است از ان نمی شود فرار کرد..تقدیر مقدر است..وقتش می اید..به قول حافظ مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش ...از جهتی من عمیق قائل هستم عالم هستی وسیعتر از دنیا مادی است و بهتر ..کاملتر است..انسان در بعدی دیگر ادامه می یابد..ترسی ندارد..انکه ما را اورد ..او هم می برد..خدای بزرگ است و مهربان..از مرگ نباید ترسید..کسی در این سیاره نمی تواند زنده بگریزد..در ان داستان بود می گفت کسی از این جزیره زنده بیرون نرفت..حال کسی از این دنیا نتوانست فرار کند..البته معنی ایجابی هم دارد بدن ..بعد است برای این دنیا است می ماند همین جا...روح و جان عزیز برای عالمی عزیز تر و عمیقتر است به سرزمین مادری و اصلی خود بر می گردد.

تکلیف ما گناهکاران که خطاهای بسیار داریم چیه 

اگر انسان بی گناه دیدی نشان ده...ادمی خطاهایی دارد همه داریم..باید سعی کنیم جبران کنیم . بهتر شویم..ان چیزی که مهم است کلیت زندگی است...کلیت زندگی ممکن است مثبت باشد حال خطا همه جا هست.. البته خطا ها هم فرق دارد..مثلا دروغ با دروغ فرق دارد..گاه دروغی می گویی به کسی اسیب نمی زنی ..مثلا کسی می پرسد پول داری ..می گویی نه..به دروغ البته ..اسیب به او نزدی ..گاه دروغ ی می گویی زندگانی طرف را نابود می کنی...خطا با خطا فرق دارد گاه خطا به عمد و اسیب زا است ..در این موارد باید جبران شود..ولی گاه خطاهایی رخ می دهد قصد و نیتی نیست اسیبی به کسی نزدی..در این موارد نباید شماتت خود کنیم ..ادمی همین است...خدا مهربان است  ..عالم دیگر گونه ای دیگر است ایمانوئل سویدنبرگ کتابی دارد در باب عالم مرگ ..جالب است..او نابغه سوئیسی بود که روحش را از بدن جدا کرده و به ان عالم رفته...داستان با انچه برخی فقها می گویند فرق دارد..

ممنون می شوم باز هم برایم بنویسید 

شما لطف دارید. ببین در جهان اسلام هم دو رویکرد به مرگ است فقه که بیشتر ترسناک است و دیدگاه عرفانی مثل بایزید..جنید بغدادی ..مولوی..دیدگاه عرفانی ..خدا را معشوق ..انسان را عاشق می داند..جهان دیگر را عالم وسییعتر ..د ر عالم مسیحیت هم عرفا عالم اخرت را خوب و عالی توصیف کردند. حال سویدنبرگ هم داستان دیگری است..انچه به عقل من بعد از مطالعات فراوان می رسد..عالم هستی فراتر از عالم ماده است. اینجا اتم و سللول و اندازه و بعد است . انجا وضعیت نوع دیگری است . در انجا با کسانی خواهی بود که خصوصیات درونی مشترک داری..سویدنبرگ می گوید بی نهایت بهشت و جهنم داریم..یکی نیست. هر کس پیش کسانی می رود که شبیه انهاست...عرفا هم می گویند خداوند به درونیات انسان نگاه می کنه..چون هدف دین شبیه خدا شدن است. شبیه خدا شدن...یعنی صفات خدایی. صفات خدایی یعنی مهربانی ..بخشندگی ..پس اگر صفات خوب و مثبت الهی داشتی اهل نجاتی...اگر صفات بد درونی داشتی اهل جهنمی...سویدنبرگ می گوید کسی از اهل جهنم گفت من به اشتباه اینجا هستم ..بردمش بهشت ..نتوانست تحمل کند..زیرا شبیه بهشتی نبود..او می گوید بعد از مرگ مدتی در جایی می مانید عالم ارواح ..یعد درونیات شما رو می شود..بتدریج ..یا شبیه بهشتی ها هستی ...یا جهنمی ها...که بعدا به ان جامعه بهشتی یا جامعه جهنمی که شبیه شماست می پیوندی...ارتباط درونی دارید..عرفا هم شبیه همین را می گویند داستان فقها..را باور ندارم ...دلایل زیاد دارم .جای دیگر می شود بحث کرد. ان عالم دنباله این عالم است زیباتر ..وسیعتر .و جذابتر..اینها را عرفا می گویند که رفتند دیدند ..گزارش دادند..عرفایی که از صادق ترین افراد بشر هستند..شرمنده طولانی شد..

ممنون ازتون 

یک سوال دارم رشته تحصیلی شما چیه ؟

ادبیات؟ عرفان و ادیان ؟ الهیات؟ یا چی 

دکترای فلسفه معاصر

احسنت به شما 

من هم دکتری ادبیات فارسی دارم 

اما همچنان وحشت دارم از مرگ 

آن هم بیشتر به خاطر گناهانم 

استغفار کرده ام اما از کجا معلوم که خدا آن همه گناه را بخشیده باشد   

عزیز خداوند که متشخص نیست عرفا به خدای غیر متشخص قائل هستند..تو هر کاری کنی چه خوب یا بد ..بهت بر می گردد. ان عالم ..عالم باطن است..یعنی چیزی نمی شه پنهان کرد..درونیات رو می شه...هر چه کاشتی و کردی ..اماده می بینی ..این تقدیر و نظم هستی است. به انسان اختیار دادند..او با اختیار کارهایی کرد بعد اینها در درون ذخیره می شه..در عالم دیگر رو می شود. گناه معنی فقهی دارد که من درک نمی کنم. اگر خطایی کرده باشی که اسیبی بد به دیگری وارد کرده باشی باید سعی کنی جبران کنی..بعد کلیت شما مهم است...ببین ممکن است این دانشجوی من سر کلاس یک بار خطایی بکند..من وقتی می بینم او همیشه خوب بوده این خطا را لحاظ نمی کنم ..انسان کلیت او مهم است. همسر من ممکن است اشتباهی بکند..باشه..بارها زحمت کشیده..بارها کار خوب کرده..حال یک بار خطا هم بکند..او را اعدام نمی کنم کلیت خوب بوده ..جایی خطایی کرده..کلیت زندگی مهم است . ایا در این زندگی ..چند ساله برای بشر و طبیعت و خودن مفید بودی ..ارزشمند بودی.. حال ممکن است شما نسبت به یکی خطا کردی...ولی در زندگی به هزاران ادم روبرویی ..اگر در کلیت خوب بوده ای در پی کمک با انسان ها بوده ای ..پس تو ارزشمند بوده ای..گاه ممکن است به علت خستگی و عصبانیت خطایی از شما سر بزند..ان جداست..ولی اگر کسی خدای نکرده با بیشتر انسان بد برخورد کرده..اسیب زده ..به خودش هم اسیب زده..چنین فردی در کلیت خویش فردی مفید  و ارزش مند نبوده..در دوره ای که امده..بد عمل کرده ..خوب این نتیجه اعمالش نمی تواند خوب باشد