شرایط شو نداشتم به اصرار شوهرم انتقال دادم
من بعد از انتقال از ۳۰ تا پله بالا و پایین کردم
ماهی خوردم و همه کارهای خونه رو انجام دادم همش منتظر جواب منفی بودم
الان دخترم یک ماهشه که دنیا اومده
خوشحالم که اینو دارم اما خیلی خسته ام
من تو ی شهر غریبم .
دوس داشتم اول برم تو شهر خودمون بعد انتقال بدم
الانم که زایمان کردم خیلی خسته ام شوهزمم ماموریته -بچمم از شب تا صب گریه میکنه .هیشکی نیست برای رضای خدا کمکم کنه .داغونم داغون
سزارین
شکم پاره .😔