سلام چطورید؟؟؟
من یادمه یه رمان خونده بودم که داستانش این بود
دختره با شوهر خواهرش توی یه مهمونی بودن و یهویی پلیس میاد تو مهمونی و دختره وقتی استرس میگیره پریود میشه😁و پلیسا فک میکنن بین این دوتا اتفاقی افتاده که دختره شلوارش خونی شده مجبورشون میکنن که باهم ازدواج کنن و پسره خیلی از دختره بدش میومد و مجبور بود کنار دختره زندگی کنه حتی یادمه دختره برای تولد پسره یه ساعت مچی کادو میده ولی پسره اونو میکوبه توی دیوار و کلی اذیتش میکنه..ولی اخرش عاشقش میشه
توروخدا اگه یادتون میاد اسمشو بگید دیونه شدم انقد فک کردم🥺