ماجرای طلاقم و علتش تو تایپیکای قبلیم هست مختصر اینکه با شوهرم نساختیم سر کار نمی رفت و خرجی نمی داد. دعواهای زیادی داشتیم شوهرم ده ماه پیش از خونه بیرونم کرد. منم مجبور شدم برم شکایت کنم برا مهریه و نفقه و بیرون کردنش هیچ دادگاهی نیومد محکوم شد حکم جلبشو دادن رفته بود دادگاه تا ببینه چرا ممنوع الخروجه گرفتنش الان پنج روزه زندانه. شوهرم انگار افسرده شده بود پدرش میگه سند بردم میگه نمیام من بیرون کاری ندارم. الان پدرش میگه حاضرم برات خونه بگیرم با بچه هات زندگی کنی خواستی هم جدا شو پسرم دیگه نمی خواد باهات زندگی کنه.