من پیج فروش لباس دارم
چند روز پیش سر ظهر گوشیم زنگ خورد. اما چون بد موقع بود یه نگاه سرسری به شمارش انداختم دیدم ناشناسه گفتن ولش کن سر ظهره جواب ندادم. شوهرم پشت سرم بود دیده بود گوشبم زنگ میخوره دوباره که زنگ رد گوشیمو اوردم جلو صورتم شوهرم از پشت شماره رو یک لحظه دید گفت بردار زنداییته. منو میگی چشمام چاارتا شد. چون سه رقم اخر شمارش دقیقا مثل شماره زنداییم بود(میدونستم زنداییم نیست چون هم شمارش سیوه و هم شمارشو حفظم). خلاصه گوشیو جواب دادم مشتری بود.
حرفم که تموم شد به شوهرم گفتم تو شماره رنداییمو از کجا حفظی🤔
اونم اول یکم قیافشو ترش کرد
بعد گفتم تو اخر شماره منو بلد نیستی چجوری شماره زنداییمو حفظی
بعد خندید و گفت چرا شماره تورم حفظم😅
. خلاصه من تو دلم اشوب شد 😔😔
از اون روز اصلا باهاش حرف نزدم
دلیلی هم نپرسیده که چرا قهری
به نظرتون چرا باید شماره زنداییمو حفظ باشه
اخه تا حالا لازم نبوده که بهش زنگ بزنه