2777
2789

در خونه ای بزرگ شدم که کلا بچه ها مثل سیب وپیاز جدا میکنن از هم .با این حال که من ته تغاری ام ولی مادرم بخاطر اینکه خواهرم شاغل هست وپول بهش تزریق میکنه هواشو خیلی داره حتی با این حال که از شوهرش خوشش نمیاد ولی بخاطر خواهرم هوای شوهرشم داره و زیاد بهش احترام میزاره.،اینم بگم که مادرم اصلا نیاز مالی نداره....چندتا تفاوتایی که میزاره میگم خودتون قضاوت کنید.....ما برای رهن کردن خونه پول کم داشتیم و از اونجا که اخلاقشو میشناختم بهش نگفتم .تا اینکه خودش گفت من ۱۰تومن دارم خواستی بگو بهت بدم وقتی به شوهرم گفتم شوهرم گفت اگه نیاز نداره بگیر تا دوماه دیگه بهش بدیم منم همون لحظه زنگ زدم برگشت گفت ما پیریم باید دوریال بزاریم اگه چیزی شد یدفعه تو دستمون  باشه منم گفتم صرفا چون خودت گفتی زنگ زدم وگرنه من که اصلا بهت نگفتم ،....جلو شوهرم بدجور خیط شدم به کنار..این قضیه دقیقا مال پارسال هست....گذشت تا ماه قبل خواهرم خواست خونه بخره کل حساب بانکی‌مون که نزدیک ۵۰میلیون بود داد بهش وعلاوه بر اون وام از طرف صندوق گرفت اونم بهش داد و باز تلفنم دست میگرفت به بقیه خواهر برادرا هم زنگ میزد که اگه دارید لنگ قولنامه کردنن بهشون بدید تا ما وام صندوق بگیریم....ادامه داره ....جواب کامنت نمیدم تاکامل بگم چیشد خودتون قضاوت کنید وبگید تکلیف من چیه

خیلی برام جالبه که با این حال که من بارها به روش آوردم سر مسائل دیگه که چرا فرق میزاری ولی باز براش مهم نبود وخیلی آشکارا بهشون کمک کرد.....قبلا هم سر چیزای بی اهمیت دیگه فرق میزاشت که به روش می آوردم میگفت راست میگی حق باتو نمیدونم چرا بعضی وقتا اینطور رفتار کردم منظور نداشتم ....مثلا اگه یه آشغال تو خونش باشه حاضره بدش به خوارم ولی به من حتی نفروشش

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بهش گفتم تو پارسال برا چندرغاز پول من ضایع کردی پیش شوهرم ولی الان به اون اینهمه کمک کردی هیچی نگفت الان مشکلم پدرمه که هی میگه چرا نمیای سربزنی آخه من رفت وآمد کم کردم ولی دوهفته یبار زنگ میزنم حال میپرسم....تازه از موقعی که متوجه شد ناراحت قبلا هفته ای یبار زنگ میزد ولی اونم قطع کرد

سند خونشون به خواهرم داد وام بگیره ولی با این حال که شوهرم آدم خوش حساب ومسیولیت پذیریه به ما نداد خود مادرم مانع شد ولی پدرم مشکل نداشت وبعد جالبه بعد ۷تا۸ ماه دادش به همین خواهرم وام بگیره

چادر حریری داشت که قدیمی بود واستفادش نمیشد من بهش گفتم میفروشیش به من گفت میخوامش ولی یبار که رفتم خونه خواهرم دیدمش اونجا وگفت که مادرم داده واسه خودش.....نمیدونم چرا اینقد فرق میزاره حتی باقی خواهرامم ناراحتن ازین رفتاراش وپدرمم بارها به زبون اومده که ناراحته ازین رفتاراش ولی چه فایده

عزیززززم کاملا درکت میکنم و این مسئله ی فرق گذاشتن خیلی خیلی رایجه 

اگر واقققعا راهنمایی میخوای 



اول اینکه به پاس تمام زحماتش ببخشش و ارتباطتو به هییییچ وجه کم نکن 

دوم اینکه به هیییچ عنوان ازشون توقع هیچ کمکی نداشته باش 

سوم اینکه به فرق گذاشتنش توجه نکن تمرکزتو ببر روی خوبی هاشون

گاهی فقط گوش باش
می فهمممت.مامان منم اینجوریه .

واقعا فکر کردم تنهام....شما هم بخاطر مادیات بی ارزش شدین براش؟من اگه اینطور بود که فرقی که بینمون میزاشت بخاطر اهمیت دادن به بچه ضعیف تر وبدبخت ترش بود اصلا ناراحت نمی‌شدم تازه خوشحالم میشدم....ولی این اصلا نیاز مادی نداره وبخاطر پول باقی بچه هاشو فروخت

سلام.

تو دیگه ازدواج کردی مستقل شدی. شکر خدا هم ک میگی شوهرت مسئولیت پذیره. پس بیخیال رفتارای مادرت. بعدم میگی بقیه خواهر برادراتم شاکین یعنی فقط با تو اینطوری نیست. 

شوهرتو بچسب و هفته ای یساعت برو یسری به بابات بزن. دیگه هم شاکی نباش چون اونا دیگه تو این سن و سال عوض بشو نیستن. گله هم نکن چون بدتر حس غرور میگیره. 

یادش بخیر، روزگاری خنده بر هر درد بی درمان دوا بود..
عزیززززم کاملا درکت میکنم و این مسئله ی فرق گذاشتن خیلی خیلی رایجه اگر واقققعا راهنمایی میخوای اول ا ...

آخه خوبی نمیبینم....از ۱۵سالگی تو گوشم شوهر شوهر کرد و حتی همونم بنظرم بخاطر ترس از تقسیم شدن بیمه بازنشستگی پدرم بود که می‌ترسید یه موقع پدرم طوریش بشه وبیمش تقسیم بشه بین دوتامون

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792