این قبلا شوهرمو میخواسته ولی خب شوهرم همیشه بهش میگفت مثه خواهرمی و به اندازه کافی ام وقت داشت بره خواستگاریش و نرفت منو انتخاب کرد .الان اما هر رفتار ساده ای ازشون رو مخمه حرف میزنن رو مخمه رو همه رفتاراشون حساس شدم چنبارم به روش اوردم .میدونم که شوهرم همیشه منو دوس داشته و داره ولی اذیتم.شما بگید کار درست چیه؟بی تفاوت باشم ؟که فک نکنه برام مهمه؟یا یبار برا همیشه قاطی کنم برا شوهرم و اتمام حجت کنم ؟اخه فامیلن هرکاری ام کنیم به اجبار باید گاهی ببینیمشون لطفا راه درستو بگید
یک قاتل درپی کشتن من است،گاهی او را در آینه میبینم:
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ببین بخوای قاطی کنی بدتر خودت از چشمش میفتی بیخیالش شو اگر میدونی شوهرت دوست داره نگران نباش فقط سعی کن وقتی میبینی حرف میزنن داری اذیت میشی مثلا صداش کنی به یه بهونه ای یا همچین کاری منم نامزد دارم دختر داییش قبلا پاپیچش میشد هنوز حتی باهاش رو در رو نشدم ولی منم اینو قراره بچشم
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ 🤍 ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
ببین ی توصیه خواهرانه و بر اساس تجربه بهت میگم اگه یکبار اسم دختر عمه شو براش بیاری و از حست بگی ،حساسش میکنی و اگه حتی چیزی تو ذهنش نباشه ،یسری چیزا رو تو ذهنش روشن میکنی
تو باید اتفاقا هروقت حرفش شد بگی اره خداییش من میدونم عین خواهرته . اصلا نباید کنشی نشون بدی
مُحاق : حالت ماه در سه شب اخر ماه/ملایم باش پیامبری باش ک رسالتش نشر عشق است غم و سختی اگرچه واقعیت دارد حقیقت ذات تو نیست.مگذار ملایمت قلبت،زخمخورده و زمخت شود🕊️🤍✨
ببین بخوای قاطی کنی بدتر خودت از چشمش میفتی بیخیالش شو اگر میدونی شوهرت دوست داره نگران نباش فقط سعی ...
خیلی حس مضخرفیه رفته بودیم خونشون دعوت بودیم یعنی دختر از ساده ترین رفتار من حرف در میورد پیش خواهر شوهرام میگفت البته اونام همه چیو میگفتن .یعنی انقد ادم مضخرفیه . فک کنم کار درست با اینکه سخته ولی بی توجهی باشه
یک قاتل درپی کشتن من است،گاهی او را در آینه میبینم: